بهترين جايگاه با بدترين همسايگان
مكّه جايگاهى است كه در تاريخ مقدسات بشرى عالىترين مقام را دارا است . آن معبد سترگ با دست « ابراهيم خليل » ( ع ) يكى از والاترين مردان الهى تاريخ بشرى ، بنا شده است .
در آن معبد مقدس بوده است كه ابراهيم و پس از او ديگر پيشوايان الهى با مبدء اعلا نزديكترين ارتباط را برقرار كردهاند .
رصدگاهى سترگ براى نظاره به بارگاه هستىآفرين بزرگ .
جايگاه امن و آرامش روان .
در آن مركز توحيد است كه دلهاى آدميان ميشورد و همه محتويات آنها از جاى خود كنده مىشود و با اتصال به درياى رحمت الهى پاك و منزه مىگردد .
آن محيطى كه چنين مركز الهى در آن قرار گرفته است ، بهترين جايگاه براى انسان شدن ، و آن انسانهايى كه از حيات جز « خود طبيعى » تورم يافته از شورهزار حرّيت خيالى هدفى ندارند ، بدترين همسايگانى بودند كه تاريخ كمتر مىتواند سراغ مثل آنها را بدهد . اين پديده شرمآور اجتماعى را مىتوان با مراتب و كيفيتهاى مختلف در خيلى از دورانها و جوامع بشرى سراغ گرفت .
باين معنى كه مردمانى را مىبينيم كه وسايل و سرمايههاى گوناگون در دست ،
در بدبختىهاى اختيارى دست و پا مىزنند و رهسپار زبالهدان تاريخ ميگردند .
امروز از نداشتن سرمايه علم ناله نمىكنيم ، زيرا نه تنها از اين سرمايه بقدر لازم
[ 267 ]
در اختيار داريم ، بلكه با نظر به محدوديتهاى بهرهبردارى عملى ، بيش از آنچه كه ضرورتهاى ما ايجاب مىكند ، از اين سرمايه پرارزش برخورداريم ، آيا ما از نداشتن سرمايه تكنيك رنج مىبريم ؟ هرگز . ما از دوا و درمان و معرفتهاى مربوط به تعليم و تربيت ، محروميم ؟ هرگز .
جاى ترديد نيست كه ما همه اين سرمايهها را داريم و از عالىترين وسايل حيات نسبى برخورداريم . پس علت چيست كه خودكشى يك جوان را در نوبهار زندگى ، چنانكه گفتيم ، مانند افتادن يك برگ ناچيز و خزانديدهاى در جنگلى دورافتاده تلقى مىكنيم ؟
اين بىطعمى و بىرنگى حيات جز اين علتى ندارد كه ما در مجراى همان پديده اجتماعى قرار گرفتهايم كه امير المؤمنين ( ع ) مىفرمايد :
بهترين جايگاه ( عالىترين سرمايهها و وسايل ) با بدترين همسايگان ( انسانهاى محروم از تعليم و تربيتهاى معنوى و روحانى . ) 16 نومهم سهود و كحلهم دموع ( محروميت از خواب گوارا خوابشان ، اشكهاى سوزان بينوائى سرمههاى ديدگانشان ) .