پيامبر اكرم مىرود و دو وسيله بزرگ هدايت را در ميان مردم مىگذارد
پيامبر اكرم رسالت خود را به پايان مىرساند و يك دين جاودانى را كه برنامه سعادت مادى و فضيلت معنوى انسانها را اعلام مىكند ، بانسانها مىسپارد و رهسپار بارگاه الهى مىگردد .
هنوز مدت طولانى نگذشته بود كه مشتى بشر بيچاره و عقبمانده بوسيله ادّعاى آن دين ، به جوامع آنروزى مسلط مىشوند و اصول انسانيت را در آن جوامع مىگسترانند . فقط باين نكته شگفتانگيز متوجه شويم كه سه قرن پس از درگذشت پيامبر اسلام :
-----------
( 1 ) جواهر الكلام شيخ محمد حسن نجفى كتاب النكاح نفقة البهايم .
[ 205 ]
« شهر قرطبه يك ميليون جمعيت ، هشتاد مدرسه عمومى [ شبيه به دانشكدههاى امروزى ] و كتابخانهاى داراى 600 هزار مجلد كتاب داشته است » 1 .
با اينكه متصديان امور اجتماعى در دوران بنىاميه و بنىعباس بمسائل زندگى خود محورى بيشتر از ترويج واقعيات اسلام اهميت مىدادند ، ترقى و تكامل فردى و اجتماعى جوامعى كه اسلام را پذيرفته بودند ، در قرنهاى سوم و چهارم هجرى به اوج مىرسد .
علم و معرفت از سقوط حتمى كه در قرون وسطى پيش آمده بود ، به وسيله مسلمانان نجات پيدا مىكند . در دوران عمر بن عبد العزيز كه تا اندازهاى بمسائل اسلامى اهميت مىداد ، فقر و فلاكت از جوامع اسلامى ريشهكن شد و او بودجه اضافى بيت المال را به آفريقا فرستاد ، تا هر چه برده و كنيز باشد ، آزاد كنند . پيامبر اكرم هرگز اصلاح حال بشر و عامل اعتلا و تكامل جوامع را وابسته وجود شخصى خود ننمود ، در سرتاسر قرآن آيات فراوانى اين معنى را تأكيد مىكند كه من هم مانند شما بشرى هستم ، تفاوت من با شما در اينست كه به من وحى مىشود و مأمور ابلاغ واقعياتى هستم كه رستگارى مادى و معنوى شما را تأمين مىكند . اين نفى وابستگى به خود ، از يك قانون بسيار مهم سرچشمه مىگيرد كه در همه پيامبران و افراد مصلح عاليمقام ديده مىشود .
آن قانون اينست كه هر چه تكامل و رشد يك انسان بالاتر برود ، موضوعات مورد گرايش و دريافتشدههايش از وابستگى به شخصيت اختصاصى او بريده مىشود و چنانكه در مجلد اول گفتيم :
گفتارش جملاتى براى قانون و كردارش تجسم يافتهاى از قانون و انديشههايش رشتهاى از قضايا مىشود كه اگر عينيت پيدا كند ، بصورت قانون درمىآيد . لذا جسم پيامبر اكرم ( ص ) از دنيا مىرود ، ولى در حقيقت وجود او كه تجسم يافته قانون است به بقاى خود ادامه مىدهد . ادامه وجود او دو ركن اساسى دارد :
كتاب اللّه ( قرآن ) و عترت او ( ائمه معصومين ) مباحث مشروحى درباره ركن
-----------
( 1 ) تاريخ علوم پىير روسو ص 118 .
[ 206 ]
دوم كه عترت و اهل بيت است در تفسير خطبههاى آينده مطرح خواهيم كرد . در اين خطبه ركن اول ( قرآن ) را مورد توضيح قرار مىدهيم كه نشاندهنده ادامه وجود پيامبر اكرم ( ص ) است . 131 ، 132 كتاب ربّكم فيكم مبيّنا حلاله و حرامه و فرائضه و فضائله . . . ( كتاب پروردگار شما در ميان شما است كه حلال و حرام و واجبات و فضيلتهاى خود را آشكار ساخته است ) .