حج خانه خدا كه قبله مردم قرار داده شده است
حجّ خانه خدا و اعمالى كه بايستى در آن مقدسترين معبد الهى انجام بگيرد بقدرى در سازندگى فرد و اجتماع مؤثر است كه قابل توصيف با قضاياى معمولى نيست . بطوريكه مىتوان گفت : اگر انسانى بآن عمل سازنده توفيق يابد و با اينحال دگرگونى در وضع او بوجود نيايد و به مسير تكامل وارد نگردد ، حتما يا به حكمت آنچه كه ديده و عمل كرده است ، آگاهى نداشته است و يا نيروى غرايز حيوانى و خودخواهى او بقدرى مقاومت داشته است كه اگر خود حق و حقيقت را هم مىديد و در جاذبه او قرار مىگرفت ، پا بفرار مىگذاشت و كمترين نتيجهاى را از آن مشاهده و قرار گرفتن در جاذبه حق و حقيقت بدست نمىآورد .
ما براى توضيح مقدارى از عظمتهاى حج بيت اللّه ، اين عمل دگرگون كننده ، مطالبى را مطرح مىكنيم :
1 مسلم است كه در همه جوامع و همه دورانها مخصوصا در آن جمعيتهائى كه پيامبران و خداشناسان وجود داشتهاند ، جايگاههاى مخصوصى براى عبادت و تفكرات معنوى ساخته شده است .
اين معابد در حقيقت رصدگاههائى براى نظاره به بىنهايت و ايجاد رابطه ميان بىنهايت بزرگ ( خدا ) و بىنهايت كوچك ( انسان ) مىباشند . در اين رصدگاهها است كه آدميان بدون واسطه با خويشتن روبرو مىشوند و با امواج مقدس وجدان خويش با خدا به راز و نياز مىپردازند .
در هيچ يك از جايگاهها و مسكنهايى كه بشر با دست خود مىسازد ،
مصالح ساختمانى از آنچه كه هستند ، تغييرى پيدا نمىكنند ، مگر مصالح ساختمان معابد كه با آجر بالا مىرود و مبدل به روح و جان شفاف مىشود و انوار الهى را در دلها منعكس مىسازد .
[ 225 ]
اين معابد مانند چشمهسارهائى زلال در ميان سنگلاخها و دشتهاى سوزان زندگى حيوانى آدميان قرار گرفته است . انسانها با شستشو در اين چشمهسارها طراوت و شادابى روح را درمىيابند .
بيت اللّه الحرام كه كعبه و بكّه نيز ناميده شده است ، اولين معبد جهانى است كه براى همه مردم با دست ابراهيم خليل ( ع ) ساخته شده است .
اِنَّ اَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلْنَّاسِ لَلَّذى بِبَكَّةَ مُبارَكاً وَ هُدًى لِلْعالَمينَ 1 .
( اولين خانهاى كه براى مردم بنا شده است خانهايست كه در مكّه ساخته شده است ، اين خانه مبارك و جايگاه و وسيله هدايت عالميان است ) . دومين خانه جهانى كه بعنوان معبد عمومى بنا شده است : مسجد اقصى است كه بوسيله حضرت سليمان ( ع ) در سال 1005 پيش از ميلاد پس از قرنها از تاريخ بناى كعبه ، ساخته شده است .
البته پيش از كعبه و مسجد اقصى معابد زيادى وجود داشته است ، زيرا بقول بعضى از انسانشناسان : تاريخ معابد مساوى تاريخ انسانها است . خصوصيت اين دو معبد بجهت عمومى بودن و خالى بودن از رنگ و شكل محلّى و خصوصيات نژادى و غيره است .
روايتى از امير المؤمنين عليه السلام درباره اينكه كعبه اولين معبد الهى است وارد شده است : « مردى از امير المؤمنين ( ع ) پرسيد : آيا اولين خانه خدا كعبه بوده است ؟
آن حضرت فرمودند : نه ، پيش از كعبه خانههايى براى عبادت ساخته شده است ، ولى كعبه اولين خانه مبارك و وسيله هدايت و رحمت و بركت است .
و اولين كسى كه آن را بنا نموده است ، ابراهيم خليل بوده سپس جرهم از قبيله عرب آن را تجديد بنا كرد و بار ديگر منهدم شد و عمالقه [ جمع عمليق و عملاق سلاطين شام از بقيه قوم عاد ] 2 آن را تجديد كردند . قدرت عمالقه در شام و
-----------
( 1 ) آل عمران آيه 96 .
-----------
( 2 ) النهاية ابن الاثير ج 3 ص 129 .
[ 226 ]
يمن مانند فراعنه مصر بوده است .
2 كعبه در جايگاهى بنا شده است كه هيچ گونه وسيله تفريح و مناظر طبيعى خوشايندى ندارد . سنگلاخى در ميان اقيانوسى از ريگزارها و ديدگاههاى خشن كه مجالى به انديشههاى گسترده و عميق و فوق ضرورتهاى زندگى معمولى نمىدهد .
حكمت بالغهايست كه كعبه را در اين جايگاه خسته كننده قرار داده است كه انسانها از محيطهاى زيبا و خوش آب و هواى بهشتى روى بآن بياورند و هدف جز چشيدن طعم تكليف نداشته باشند .
در حجّ خانه خدا هيچ يك از عوامل طبيعى و نفسانى و اجتماعى دخالتى در انجام تكليف نمىكند ، بلكه در آن تكاپو ، انسان است و خدايش كه رويارويش قرار گرفته است .
3 شگفتانگيزترين حكمتى كه در حج بيت اللّه وجود دارد : احساس وحدت و يگانگى است كه در حدّ اعلاى مفهوم انسانيت بوجود مىآيد .
عالم و جاهل ، كوچك و بزرگ ، زن و مرد ، سياه و سفيد ، كسى كه عالىترين مقام جامعه خويش را داشته باشد و كسى كه گمنامترين فرد جامعه خود باشد ، همه و همه با دو قطعه لباس سفيد با جدّىترين قيافه حيات مىجوشند و مىخروشند و مىروند و مىنشينند .
تضادها و تنوعاتى كه انسانها را از يكديگر جدا كرده هر يك را مانند گرگى در برابر ديگرى قرار داده آنان را به جنگ و پيكار در كارزارهاى رنگارنگ وادار كرده است ، مبدل به هماهنگى و وحدتى مىگردد كه تنها در شعر و سخنان مبلّغان آرمان اعلاى انسانى ديده مىشود .
اين احساس وحدت است كه اگر ادامه يابد و مربيان جوامع آن را بطور جدى در تعليم و تربيتها اجرا كنند ، دردهاى بشرى را كه هر روز با كيفيّت ديگرى بسراغ افراد و جوامع مىآيد ، مداوا خواهد كرد .
4 در اين عمل فوق العاده سازنده است كه خودخواهى آن عامل درّندگى
[ 227 ]
آدمى با ضربه قاطعى از پاى درمىآيد و فضاى درون را براى خداخواهى خالى مىكند .
براستى انسان آگاه در اعمال گوناگون حج بارها تجرد روح و فوق طبيعى بودن آن را ، بخوبى احساس مىكند .
روح در اين عمل با باز كردن زنجيرهاى سنگين بار محيط و اجتماع و خواستههاى طبيعى خويش ، به قدرت پرواز خود در بيكرانهها آگاه مىشود و حيات خود را در افق بسيار والائى كه هدف اساسى خود را در سطوح مختلفش جاى داده است ، مشاهده مىكند .
5 در آن اجتماع الهى افراد اجتماعات گوناگون از همه نقاط دنيا بخوبى مىتوانند از دردها و ناگواريهاى خويشتن اطلاع پيدا كنند . از حوادث و رويدادهاى ساليانه خود يكديگر را آگاه بسازند ، از امتيازات و احتياجات يكديگر باخبر گردند .
درباره آينده خويش بيانديشند و راههاى گوناگون تكامل و جلوگيرى از سقوط را در ميان بگذارند و ارتباطات خود را تا حد ارتباطات اعضاى يك خانواده بالا ببرند .
6 هر يك از اعمال متنوع حج ، عامل مستقلى براى بارور ساختن بعدى از ابعاد شخصيت آدمى است كه مجموعا در چند روز محدود ، حيوانى را مبدل به يك انسان ميسازند و انسان را بيك موجود الهى مبدل مىسازند .
دو قطعه پارچه سفيد بنام لباس احرام عاريتى بودن لباسهاى فاخر و رنگارنگ معمولى را براى انسان قابل درك ميسازد . همين دو قطعه پارچه سفيد بخوبى مىتواند اثبات كند كه حيات را نبايد قربانى وسيله حيات نمود .
آدمى با جمله لبّيك الّلهمّ لبّيك لبّيك ، مىتواند عقدههاى حقارتى را كه يك عمر روان او را مختل نموده است ، دريابد و مرتفع سازد و ارزش و عظمت موجوديت خود را لمس كند . زيرا او با اين لبّيك پاسخى به دعوت الهى به سوى خود مىدهد .
با اين ذكر روحانى سازنده وابستگى خود را به خداوند اعلا كه او را به سوى خود خوانده است درك مىكند . پس اين بىنهايت كوچك شايستگى تماس با آن بىنهايت بزرگ را دارا است كه اين صدا را در گوش او طنين انداز كرده است كه :
باز آ باز آ هر آنكه هستى باز آ
[ 228 ]
آدمى با طواف خانه خدا كه ظاهرا چيزى بيش از چند سنگ رويهم نهاده نيست ،
مىتواند شفّافيت در و ديوار عالم طبيعت را كه پردههاى كمّيّت و كيفيت روى آن را پوشيده است ، دريابد و بداند كه همين سنگها در مقابل روح سبكرو و بلندپرواز آدمى ، تيرگى و سختى خود را كنار مىگذارد و بشكل رصدگاهى براى نظاره و انجذاب ببارگاه ربوبى برمىآيد .
دو ركعت نماز مقام ابراهيم ( ع ) بزرگترين حقيقتى را كه تعليم مىدهد ،
اينست كه معبدى كه در روى زمين بنا مىشود و جايگاهى كه كماليافتهترين مردم در آنجا ميايستد و با خداى خود رابطه برقرار مىكند ، براى همگان يكسان است .
چه حكمت والايى در سعى و تكاپو ميان صفا و مروه وجود دارد كه قابل توصيف نيست . اين حكمت مىگويد : اگر انسانى ، بكوش ، حركت كن ، راكد و جامد مباش ، عنصر پايدار روح آدمى كوشش و تكاپو است .
يا اَيُّهَا الْإِنْسانُ اِنَّكَ كادِحٌ اِلى رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقيهِ 1 .
( اى انسان ، تو ناچار با كوشيدنها و تقلاها رهسپار پيشگاه پروردگار خود هستى و بديدار او خواهى رسيد ) . . .
بدين ترتيب هر يك از اعمال حجّ يكى از عناصر سازنده آدميان را بارور و تقويت مىنمايد و به فعليت مىرساند .
-----------
( 1 ) الانشقاق آيه 6 .
[ 229 ]