آغاز خلقت انسان
اكثريت قريب به اتفاق فلاسفه و دانشمندان گذشته ، همچنين ارباب اديان رسمى ، خلقت آدمى را مستقل مىدانستند [ 1 ] .
( 1 ) در اين اواخر كوشش شده است كه تاريخ اعتقاد به تحول انسان از حيوانات پستتر را به دورانهاى پيش از قرن 18 بكشند ، ولى جملاتى كه براى اثبات اعتقاد مزبور استشهاد مىكنند ، نارسا بوده و كاملا چند جنبهاى و مبهم مىباشد .
لذا مىتوان گفت : عقيده مزبور را پيش از لامارك نمىتوان اثبات كرد . از آنجمله از فيلسوف ملطى انكسيمندر ( زنده در 610 ق م ) و امپيدوكل اصل نظريه نقل شده ،
بدون اين كه مأخذ و عبارات صريحى در اينباره نشان داده شود . اين نظريه را از جملهاى از سنت اوگوستين نيز نقل كردهاند :
« تكامل موجودات زنده تابع نيروئى است كه خداوند هنگام خلقت بآنها عنايت مىفرمايد » .
بعضى از معاصرين نظريه تحول را از ابيات زير جلال الدين مولوى استنباط مىكنند :
از جمادى مردم و نامى شدم
و ز نما مردم ز حيوان سر زدم
مردم از حيوانى و آدم شدم
پس چه ترسم كى ز مردن كم شدم
حمله ديگر بميرم از بشر
تا برآرم از ملايك بال و پر
از ملك هم بايدم جستن ز جو
كل شىء هالك الا وجهه
بار ديگر از ملك پران شوم
آنچه آن در وهم نايد آن شوم
پس عدم گردم عدم چون ارغنون
گويدم انا اليه راجعون
ولى اين استنباط با نظر به روش فكرى جلال الدين صحيح بنظر نمىرسد ، زيرا مقصود او از اين ابيات و ابيات نظير آنها ، تكامل روانى و تحول روحانى آدمى است .
بعضى ديگر نوشتهاند كه اگر وضع علمى ابن خلدون را دقت كنيم ، او هم تحولى بوده است اگر چه صريحا آن را مطرح نكرده است
[ 125 ]
از اواسط قرن هيجدهم بوسيله يكى از دانشمندان طبيعتشناس فرانسوى بنام لامارك ( 1744 1829 ) نظريه تحوّل مطرح شده است . ژئوفرو آسنت هيلر ( 1777 1844 ) نيز با حمايت از نظريه تحول با كوويه ( از حمايتكنندگان فيكسيسم ( استقلال خلقت انواع حيوانات ) مباحثات و مشاجراتى داشته است كه مىگويند با پيروزى كوويه ختم گرديده است [ 1 ] .
پس از لامارك مشهورترين حيوانشناسى كه درباره اثبات نظريه تحول فعاليت كرده است چارلز داروين ( 1809 1882 ) است ، مشهورترين كتاب آن روز را درباره نظريه خود بنام ( بنياد انواع و جريان آن در انتخاب طبيعى ) نوشته است . پس از بروز اين فرضيّه ، تحولاتى در معارف و جهانبينى مخصوصا در قلمرو علوم انسانى بوجود آمد و انعكاسات فراوانى را در عقايد و شناسايىها بجا گذاشت . و از دانشمندان اسلامى معاصر آقاى دكتر سحابى كتابى در خلقت انسان نوشته و نظريه مزبور را تاييد كرده است . ما درباره اين نظريه چند مسئله اساسى را متذكر مىشويم :