مسئله دوم
مفاد آيه مباركه قرآنى است كه مىگويد :
قُلْ لا اَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ اَجْراً اِلاَّ الْمَوَدَّةَ فىِ الْقُرْبى 2 .
( بگو بآنان : من پاداشى براى رسالت خود نمىخواهم مگر محبت و وداد بر اهل بيتم ) .
دليل قاطع براى اثبات اينكه موضوع محبت دودمان عصمت فوق پديده نسب و اتصال خانوادگى است ، همين آيه است . بتوضيح اينكه قرار دادن رسالت پيامبر با آنهمه عظمت الهى كه داشته است ، در مجراى معاملهاى كه قيمتش محبت و عواطف طبيعى بوده باشد ، حتى شايسته يك انسان خردمند هم نيست كه يك عمر با همه عقايد و رفتارها و فرهنگها و افكار مبارزه نمايد و آنها را مبدل به بهترين عقايد و مترقىترين فرهنگ و منطقىترين رفتار و سازندهترين افكار نموده سپس بگويد :
پاداش من عبارت است از اينكه به فرزندان من محبت كنيد و با اين توصيه آن قانون اساسى را بهم بزند كه مىگويد :
-----------
( 1 ) البقره آيه 124 .
-----------
( 2 ) الشورى آيه 23 .
[ 275 ]
ارزش و عظمت واقعى اشخاص از پدران و مادران آنان سرچشمه نميگيرد ،
بلكه معلول احساس تعهد برين و انديشه و رفتار مطابق آن احساس است ، كه تثبيت آن در عقول و دلهاى مردم ، خود جزئى از رسالت آن خردمند مىباشد .
وابسته نمودن اصول انسانى به يك پديده غير اختيارى كه تولّد از شخصيت باشد ، مساوى نابود كردن همه تكاملها و رشدهاى واقعى است . لذا بايد آيه پاداش رسالت را با دقت بيشترى در نظر بگيريم كه منظور از اين محبت چيست ؟ اين محبت را مىتوانيم از آياتى كه درباره بىنيازى رسالت پيامبر اكرم از پاداشهاى معمولى و اينكه پاداشى كه درخواست كرده ، حقيقتى مافوق ارزشهاى معمولى است ،
وارد شده است استفاده نماييم :
1 وَ ما تَسْئَلُهُمْ عَلَيْهِ مِنْ اَجْرٍ اِنْ هُوَ اِلاَّ ذِكْرٌ لِلْعالَمينَ 1 .
( و تو از آنان پاداشى براى رسالت نمىخواهى ، اين رسالت [ يا اين قرآن ] جز عامل تذكر براى عالميان نيست ) .
قُلْ لا اَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ اَجْرٍ اِلاَّ مَنْ شاءَ اَنْ يَتَّخِذَ اِلى رَبِّهِ سَبيْلاً 2 .
( به آنان بگو : من براى رسالتم مزدى نمىخواهم ، مزد من [ حركت و تحول دينى ] كسى است كه مىخواهد راهى بسوى خدا اتخاذ كند ) .
در اين دو آيه مباركه پاداش خود را گرويدن به دين و نجات از گمراهىها و رهسپار شدن مردم به سوى كمالات انسانى معرفى مىكند كه مسير مستقيم بسوى خداست .
بنابر مضمون دو آيه ، مودت قربى ( محبت به اهل بيت ) راهى به سوى خدا و وسيله ذكر ( اعتلاى روحى ) عالميان است .
خداوند متعال در يكى از آيات قرآنى منفعت و پاداش رسالت را از پيامبر نفى كرده آن را بخود مردم مربوط مىسازد :
-----------
( 1 ) يوسف آيه 104 .
-----------
( 2 ) الفرقان آيه 57 .
[ 276 ]
قُلْ ما سَئَلْتُكُمْ مِنْ اَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ اِنْ اَجْرِىَ اِلاَّ عَلَى الْلَّهِ 1 .
( به آنان بگو : آنچه كه به عنوان پاداش رسالت از شما درخواست كردهام ،
براى خود شما است ، پاداش من فقط با خدا است ) .
مسلم است كه پيامبر از هيچكس هيچگونه پاداشى براى خود نخواسته است جز محبت و وداد خاندان عصمت ، نتيجه بديهى اين آيات اينست كه تبعيت مردم از خاندان عصمت ، آن منفعت والاست كه بخود مردم مىرسد نه به پيامبر اكرم . اين نتيجه بهر دو تقدير ( اجر متعدد و اجر واحد ) تفاوتى نمىكند .
در پنج آيه از قرآن مجيد پاداش رسالت را به خدا منسوب مىنمايد :
وَ ما اَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ اَجرٍ اِنْ اَجْرِىَ اِلاَّ عَلى رَبِّ الْعالَميْنَ 2 .
( من براى رسالت خودم هيچ پاداشى نمىخواهم ، پاداش من فقط به عهده پرورنده عالميان است ) .
اين آيات به ضميمه آيه مودت گوياى اين حقيقت است كه محبّت و وداد اهل البيت ( ع ) عنايت خداوندى بر بندگان است كه به عنوان پاداش مقرر شده است .
تذكر مقصود از اهل بيت و قربى در قرآن ائمه معصومين عليهم السلام اند . اين مسئله را در تفسير موضوعى مشروحا مطرح خواهيم كرد .