آدم در جايگاه پر رفاه و آسايش قرار مىگيرد ، و به او توصيه ميشود كه از شيطان و عداوتش بر حذر باش
احاديث معتبرى وارد شده است كه آدم در بهشت دنيوى زندگى ميكرده است ، نه بهشت اخروى ابدى كه مقام هميشگى است و بدون انجام تكليف و تكامل نمىتوان وارد آن گشت .
يعنى در جايگاهى با صفا و پر نعمت و آسايش كه بدون مشقت و زحمت مىتوانست به زندگى خود ادامه بدهد . ممكن است گفته شود :
[ 168 ]
چرا خداوند سبحان آدم را اولا در بهشت سكونت داد و سپس به زمين فرود آورد ؟
براى پاسخ از اين سئوال همانگونه كه علامه طباطبائى در تفسير خود بيان كردهاند ، بايستى جريان داستان آدم را به اين ترتيب توضيح داد :
1 آدم براى زندگى در روى زمين آفريده شده بود :
اِنّى جاعِلٌ فىِ الْأَرْضِ خَليفَةً 1 .
( من در روى زمين خليفهاى قرار مىدهم ) .
2 خداوند براى نشان دادن شايستگى آدم به خلافت در روى زمين [ به فرشتگان ، ] كليه حقايق را به آدم تعليم مىنمايد و دستور سجده به آدم را صادر مىكند .
3 آدم را در بهشت سكونت مىدهد و نخستين تكليف را كه نزديك نشدن به آن درخت است ، به آدم متوجه مىسازد .
آدم در اين مرحله براى اولينبار با پديده تكليف و اينكه بايستى آن را با آگاهى و اختيار انجام بدهد روبرو مىگردد . لذا مىتوان گفت : حسّاسترين موقعيت آدم در بهشت در همين مرحله بوده است كه موضوع تعهد و مسئوليت شروع مىگردد .
4 مرحله مجازات تخلف از تكليف كه بوسيله مشاهده اعضاى پنهان شده انجام مىگيرد .
5 ورود به زمين كه جايگاه تكاپو و تلاش و مشقت و رنج براى تكامل با احساس تكليف و انجام آن مىباشد .
اين مراحل پنجگانه كه مسير آدم را تا شروع خلافت در روى زمين تعيين مىكند ، مطابق حكمت بالغه الهى تنظيم شده است كه « آدم » به مجرد گشودن چشم باين دنيا ، با ناگوارىها و مشقتها روبرو نشود ، و مقدارى از زمان را با محيط پيرامون خود كه جايگاه پر رفاه و آسايش بوده است انس و الفت بگيرد ، زيرا
-----------
( 1 ) البقره آيه 30 .
[ 169 ]
آدم موجود دو بعدى ( مادى و روحى ) بود و پديدههاى ملايم و خوشايند عالم طبيعت براى زندگى او اهميت داشت . اين مرحله گذرانى بود كه مىبايست آدم از آن عبور كند . عامل عبور از اين مرحله ، تخلف او از تكليف و مسئوليت بود كه با فريبكارى و سوگند يادكردن شيطان آغاز شد . آدم به احترام سوگند فريب شيطان را خورد و تكليف كه باو شده بود فراموش كرد . ورود آدم به اين مرحله نتيجه تخلف از تكليف بوده است . ممكن است در اين مورد اعتراض شود كه بنابراين ،
آدم مىبايست به تعهد خود ايفاء نكند تا از اين مرحله عبور كند و به مسير خود براى زندگى در روى زمين ادامه بدهد . و اين يك حركت جبرى بوده است و نمىبايست آدم مورد ملامت قرار بگيرد .
اين اعتراض صحيح نيست ، زيرا ملامت آدم ، براى عدم ايفا به تعهد بود كه با اختيار همراه بوده است ، و بهترين دليل اختيار آدم توبه و مناجاتى است كه در آن اعتراف به ستم بر خويشتن مىنمايد و بخشش الهى را مسئلت مىنمايد :
قالا رَبَّنا ظَلَمْنا اَنْفُسَنا وَ اِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرينَ 1 .
( آدم و حوّا گفتند : خداوندا ، ما به خويشتن ستم كرديم و اگر تو ما را نبخشايى و بر ما رحم نكنى ، البتّه ما از زيانكاران خواهيم گشت ) .
اين مسئله هم روشن است كه تعيّن نقشه مجموع جريانات عالم هستى بطورى متشكل از امور جبرى و اختيارى نيست كه حتّى آن اختيار را بدرجه حتميّت و ضرورت برساند ، بلكه اجزاء اين نقشه متشكل از امور جبرى محصول طبيعى كارهاى اختيارى است . بعنوان مثال :
فرض مىكنيم ما چند نفر درباره يك موضوع تحقيق مىكنيم و بالاخره موفق بكشف و ساختن آن موضوع مىگرديم و آن را در ضرورتهاى زندگى مورد بهرهبردارى قرار مىدهيم . در اين مثال اين واحدها را داريم :
-----------
( 1 ) الاعراف آيه 23 .
[ 170 ]
1 ما موجوداتى بنام انسان بدون اختيار به وجود آمده و در مجراى قوانين طبيعى و اجتماعى قرار گرفتهايم .
2 براى ما انسانها لازم است كه با اجزاء و قوانين طبيعت ارتباط برقرار كرده ، موضوعات مفيد را بدست آورده پديدههاى مضر را از خود دور نمائيم .
براى اين حذف و انتخاب وسايلى كم و بيش آماده شده است كه بايستى از آنها بهرهبردارى نمائيم .
3 ما داراى مغزى هستيم با نيروها و فعاليتهاى گوناگون مانند انديشه و تخيل و اكتشاف و غير ذلك . اين نيروها و فعاليتها بااهميتترين عوامل گسترش روابط ما را با طبيعت و ساير انسانها در اختيار ما قرار مىدهد .
4 وقتى كه ما با اين مقدمات و وسايل دست بكار مىشويم ، هر كارى را كه انجام مىدهيم ، محصول آن بعنوان يك پديده در زنجير موضوعات طبيعى يا انسانى بروز مىكند و به نوبت خود مشمول قوانينى براى بقا و تحرك و مفيديت قرار مىگيرد .
اكنون فرض مىكنيم كه موضوع كشف و ساخته شده ما عبارت است از يكى از وسايل حركت سريع در طى مسافتها . پس از آنكه موضوع مزبور را كشف و تنظيم نموديم ، خواهيم توانست مسافتها را با حركت سريع درنورديم طىّ مسافت با حركت سريع پديدهايست كه به وجود آمده و رويدادهاى جبرى فراوانى را بدنبال خود وارد پهنه حركت و انتقال مىنمايد .
آنچه كه مهم است اينست كه آمادگى ما براى كشف و ساختن وسيله مزبور و دست بكار شدن براى رسيدن باين هدف اگر اختيارى باشد ، منافاتى با مجموع مسير مزبور كه در چهار واحد توضيح داديم ، ندارد و آن پديده اختيار كه در زير بناى بعضى از واحدهاى مسير به وجود آمده است ، مىتواند در منطقه تعهد و مسئوليت و ارزش قرار بگيرد .
تطبيق اين مثال بر مسئله مورد بحث ما ، چنين است كه آفرينش آدم و عنايت خداوندى به آن موجود به وسيله تعليم حقايق و سكونت او در بهشت و موظف
[ 171 ]
بودن او به اجتناب از گندم و فريب خوردن از شيطان و ارتكاب بخوردن گندم و بيرون آمدن از بهشت ، نقشه مسيرى بوده است كه خداوند متعال آن را تنظيم نموده است ، اين مسير مركّب از واحدهاى جبرى و محصول كار اختيارى آدم بوده و تحقق پيدا كرده است . ضمنا اين اختيار در زيربناى مسير مزبور در منطقه ارزشها قرار گرفته و موجب مسئوليت آدم گشته است . و اگر گفته شود كه چون نقشه مسير از خلقت آدم تا آمدن به زمين به عنوان « خليفة اللّه » تثبيت شده بود ، بنابراين اختيار آدم چه نتيجهاى داشته است ؟
پاسخ اينست كه عالىترين نتيجهاى را كه اين اختيار دربرداشته ، اين بوده است كه آدم طعم اختيار را بچشد و بداند كه تكليف و انجام دادن اختيارى آنچه كه در روى زمين به جريان خواهد افتاد ، چيست . پس آدم در مسير جبرى خود ، به طور جبر طعم اختيار و مسائل مربوط به تكليف را هم دريافته است . 102 ، 103 ، 104 ، 105 ، 106 فاغترّه عدوّه نفاسة عليه بدار المقام و مرافقة الأبرار فباع اليقين بشكّة و العزيمة بوهنه و استبدل بالجذل و جلا و بالأغترار ندما .
ثمّ بسط اللّه سبحانه له فى توبته و لقّاه كلمة رحمته و وعده المرّد الى جنّته و اهبطه الى دار البليّة و تناسل الذّرّية ( شيطان كه دشمن آدم بود ، به اقامتگاه عالى كه نصيب آدم شده بود و به آميزش او با كماليافتگان نيك كردار حسادت ورزيد و فريبش داد . پدر انسانها يقين خود را به ترديد و تصميمش را به تزلزل و سستى كه شيطان عاملش را بوجود آورده بود ، فروخت ، شادمانى بهشتى او تبديل به ترس شد و فريب خوردنش به پشيمانى پايان يافت . سپس كردگار مهربان انبساطى به آدم بخشيد و شكوفانش ساخت ، تا از غفلتى كه بر او گذشت ، باز پس گردد و توبه بدرگاهش آورد ، خداوند كلمه رحمتش را به آدم تعليم نموده ، بازگشت او را به بهشت وعده داد ، آنگاه آدم را باين دنيا كه جايگاه آزمايش و تكثير فرزندانش بود ، فرود آورد ) .
[ 172 ]