آب ماده بنيادين خلقت
از جملات امير المؤمنين عليه السلام در اين خطبه روشن مىشود كه ماده بنيادين خلقت آب بوده است و چنانكه اشاره كرديم اين ماده همين آب معمولى در طبيعت كه تفاعل يافته دو عنصر اكسيژن و هيدروژن است ، نمىباشد . در اين مبحث سه مسئله بايستى مورد دقت قرار بگيرد :
مسئله يكم معناى آب در آيهاى كه مىگويد :
وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ كُلَّ شَيْىءٍ حَىّ 1 .
( ما هر چيز زنده را از آب آفريديم ) .
همين ماده مايع معمولى است كه اساسىترين ماده حيات است ، حتى بعضى از صاحبنظران علوم زيستشناسى معتقدند كه نود و هشت درصد حيات آب است ، دو درصد عناصر ديگر .
بنابراين ، ماده بنيادين خلقت با توضيحى كه درباره آن داديم ، شامل حيات نمىباشد ، مگر بيك معناى عمومى كه بگوئيم خود عناصر تشكيلدهنده آب ، يكى از صور آن ماده بنيادين است .
مسئله دوم گروهى معتقدند كه تورات بوده است كه براى نخستين بار ماده بنيادين خلقت را آب معرفى كرده است ، ولى جملات تورات در اينباره صريح نيست . جملات چنين است :
« خدا در آغاز آسمانها و زمين را آفريد و زمين خراب و خالى بود و روى آب متراكم ظلمتى بود و روح خداوندى در روى آبها در حركت بود . . . » 2 .
-----------
( 1 ) الانبياء آيه 30 .
-----------
( 2 ) تورات اصحاح اول .
[ 113 ]
از اين جملات بهيچ وجه نمىتوان فهميد كه آب اصل موادّ زمين و آسمانها بوده است ، بكله ظاهر جملات اينست كه آفرينش آسمانها و زمين و آب متراكم با هم بوده است .
لذا مقدم داشتن آب بر ساير مواد آفرينش از تورات استنباط نمىشود و اين اشتباهى است كه بعضى از تاريخنويسان فلسفه مرتكب شدهاند ، ولى آنچه كه به تالس ملطى نسبت دادهاند كه ماده بنيادين خلقت را آب مىدانسته است ، از نظر مأخذ صحيح است ، زيرا نظريه مزبور را همه تاريخنويسان فلسفه از گذشتگان و معاصرين به تالس نسبت دادهاند .
مسئله سوم اگر بگوئيم : چون تالس ملطى در كنار بندر زندگى مىكرد و هر روز و شب آب در مقابل ديدگان او بود ، لذا نظريه مزبور را درباره خلقت انتخاب كرده است ، يك ذوقپردازى است ، بلكه با توجه به اختلاف نظر ساير متفكرانى كه در بندرها زندگى كرده و آب را ماده بنيادين خلقت ندانستهاند ،
مطلب فوق خلاف مشاهدات حسّى مىباشد .
اينكه چگونگى محيط طبيعى و اصول و قوانين اجتماعى حاكم تا چه اندازه مىتواند در افكار انديشمندان مؤثر باشد ، مسئلهايست كه در مباحث آينده مطرح خواهيم كرد .