چگونگى آغاز طبيعت و جريان آن
آغاز طبيعت در توصيفى كه امير المؤمنين عليه السلام مىنمايد ، داراى رويدادهاى زير است :
1 خداوند سبحان نخست موضوع بنيادين جوّ و فضا و هوا را بوجود آورده آن را از هم مىشكافد . حقيقت اين موضوع در اين خطبه توضيح داده نشده است .
ولى به احتمال قوى اين موضوع همان ماده گازى است كه در دو آيه از قرآن با كلمه « دخان » ( دود ) آمده است :
1 ثُمَّ اسْتَوى اِلَى السَّماءِ وَ هِىَ دُخانٌ 2 .
( سپس خداوند متعال آسمان را مورد مشيت خود قرار داد در حاليكه آسمان دود بود ) .
2 فَارْتَقِبْ يَوْمَ تَأْتى الْسَّماءُ بِدُخانٍ مُبيْنٍ 3 .
( در انتظار روزى باش كه آسمان دود آشكارى برمىآيد ) .
اين موضوع در نظريات جديد علمى ديده مىشود :
« چون اكنون در شته متوالى زمان به عقب برمىگرديم و كيفيت گسترش تدريجى جهان را بصورت قهقرايى در نظر بگيريم ، ناچار باين نتيجه مىرسيم كه در زمانهاى بسيار بسيار دور ، پيش از آنكه كهكشانها و حتى ستارگان مجزا از يكديگر بوجود آمده باشد ، هم چگالى ( تكاثف ) و هم درجه حرارت گاز ابتدايى كه جهان را پر مىكرده ، بايستى بىاندازه زياد بوده باشد . تنها بر اثر گسترش بوده است كه چگالى و درجه حرارت آن اندازه پايين آمده كه تشكيل اجرام فلكى جدا از يكديگر امكانپذير شده است » 4 .
-----------
( 1 ) تاريخ علوم پىير روسو ص 768 چاپ دوم ترجمه آقاى حسن صفارى .
-----------
( 2 ) فصلت آيه 11 .
-----------
( 3 ) الدخان آيه 10 .
-----------
( 4 ) پيدايش و مرگ خورشيد ژرژگاموف ترجمه آقاى احمد آرام ص 204 .
[ 109 ]
نكته بسيار مهمى كه در دو آيه وجود دارد ، اينست كه هم آغاز خلقت اصول طبيعت را پديدهاى گازى معرفى مىكند و هم پايان آن را .
در آيهاى از قرآن موضوع شكافتن موضوع بنيادين جو و فضا و هوا و گسترش آن ، چنين آمده است :
اَوَلَمْ يَرَ الَّذينَ كَفَرُوا اَنَّ الْسَّماواتِ وَ الْأَرْضَ كانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما 1 .
( آيا آنانكه كفر ورزيدند نديدهاند كه آسمانها و زمين بسته و يكپارچه بود و ما آنها را از هم بازكرديم ) .
از اين آيات و جمله امير المؤمنين عليه السلام معلوم مىشود كه كشش و گسترش هندسى فضا ، خلاء مطلق نيست . امّا اينكه جايگاه فضائى اين كشش و گسترش چيست ؟ سئوالى است كه از مختصات ذهنى بشرى بروز مىكند كه هيچ موضوع تجسم يافته را نمىتواند بدون جايگاه فضائى تصور نمايد ، چنانكه نميتواند رويدادى را بدون امتداد زمانى تعقل نمايد . در صورتى كه زمان آن امتداد ذهنى است كه محصول تعاقب حوادث است و گسترش هندسى انتزاعى از تعين و تجسم مواد و رويدادها . و چون كلمه سماء در مسئله آفرينش در چند معنى بكار رفته است :
معناى يكم موضوع بنيادين جوّ و فضا .
معناى دوم مطلق مافوق زمين .
معناى سوم مجموعه كيهان .
معناى چهارم طبقات قرار گرفته بر بالاى يكديگر .
لذا بايستى در مسئله خلقت اين معانى مختلف مخلوط نشوند . آنچه كه در اين مورد فوق العاده مهم است ، اينست كه گسترش فضا بهر معنى كه در نظر گرفته شود ، پيش از آفرينش آسمانها و زمين بوده است . 44 فاجرى فيها ماء متلاطما تيّاره متراكما زخّاره حمله على متن الرّيح العاصفة و الزّعزع القاصفة
-----------
( 1 ) الانبياء آيه 30 .
[ 110 ]
( آب انبوه و پرموج و خروشان را كه بر پشت باد تندوز و پرقدرتى قرار داده بود ، در لابلاى فضاى باز شده به جريان انداخت ) .
با نظر به خواص و روابطى كه درباره آب در اين خطبه ديده ميشود ، مانند كف كردن و تحول آن كف به مواد و عناصر كيهانى ، بدون ترديد مقصود از آب ،
آن مايع محسوس كه مىبينيم ، نيست ، بلكه يك ماده مايعى است كه استعداد تحول به موادّ آسمانى و زمينى داشته است .
يك نظريه مشهور درباره اصل عناصر در دوران ما ، عنصر هيدروژن است كه گفته مىشود ، تشكل همه عناصر ديگر از آن است .
آيا مىتوان آن ماده مايع را كه آب ناميده شده است ، با هيدروژن كه يكى از دو عنصر آب است ، تفسير نمود ؟
بعضى از دانشمندان اين تفسير را پذيرفتهاند . و بهر حال از مفاهيمى كه در جمله امير المؤمنين عليه السلام آمده است ، چنين استفاده مىشود ، كه اين آب ، انبوه و پرموج بوده است . خداوند سبحان اين ماده را بر پشت باد بسيار تندوز و پر قدرتى قرار داده است . 45 ، 46 فأمرها بردّه و سلّطها على شدّه و قرنها الى حدّه الهواء من تحتها فتيق و الماء من فوقها دفيق ( با اين باد تندوز آب را از جريان طبيعىاش بازداشت و آنگاه باد نيرومند را بر آب مسلط كرد و آب را در بر آن قرار داد ، فضا در زير باد پرقدرت باز و آب در روى باد ، جهنده و جنبان ) .
جمله فوق دلالت روشن دارد به اينكه ماده بنيادين خلقت كه آب ناميده شده است ، حالت ميعان يا انعطاف داشته است كه بوسيله باد تندوز و پرقدرت از جريان طبيعىاش باز داشته شده است . و ضمنا آن باد توانسته است ماده مزبور را در بر خود بگيرد . فضاى زير باد باز و ماده خلقت در روى آن باد در حال حركت و تلاطم بوده است .
سپس چنانكه جملات بعدى بيان مىكند : خداوند سبحان باد ديگرى ميآفريند
[ 111 ]
كه هيچ خاصيت و معلول ديگرى جز ارتباط عامل تحريك براى همان ماده بنيادين نداشته است . وزش اين باد چنان بود كه در هواى آزاد صورت بگيرد ، يعنى چنان نفوذ در آن ماده بنيادين داشته كه هيچ يك از اجزاى آن ، مانع وزيدن باد نبوده است . 49 و ابعد منشاها ( و منبع آن باد را دور از مجراى طبيعى قرار داد ) .
در توصيف باد محرك ماده بنيادين ، دو موضوع مهم گوشزد شده است كه فوق قوانين طبيعى آب است :
موضوع يكم هيچ خاصيتى جز تحريك آن ماده نداشته است .
موضوع دوم نفوذ باد چنان بوده كه گويى در فضاى بىمانع بحركت درآمده است .
روى اين دو وضع غير طبيعى كه باد داشته است ، اين مسئله روشن مىشود كه منبع و اصل آن باد سابقه طبيعى نداشته و مانند خود همان ماده بىسابقه پيشين بوجود آمده است . 54 ، 55 ، 56 ، 57 ، 58 ، 59 حتّى عبّ عبابه و رمى بالزّبد ركامه فرفعه فى هواء منفتق و جوّ منفهق فسوّى منه سبع سماوات جعل سفلاهنّ موجا مكفوفا و علياهنّ سقفا محفوظا [ 1 ] . و سمكا مرفوعا بغير عمد يدعمها [ 2 ] . و لا دسار ينظمها ( در اين هنگام انبوه متراكمى از آب سر ببالا كشيد و كف برآورد ، خداوند سبحان آن كف را در فضايى باز و تهى بالا برد و آسمانهاى هفتگانه را بساخت .
پايينترين آسمانها را از موجى مستقر بنا نهاد كه حركتى به اين سو و آن سو ندارد
( 1 ) وَ جَعَلْنَا الْسَّماءَ سَقْفاً مَحْفُوظاً الانبياء آيه 32 ( و آسمان را سقف محفوظ قرار داديم ) .
( 2 ) اَلْلَّهُ الَّذى رَفَعَ الْسَّماواتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها الرعد آيه 2 ( خداوندى كه آسمانها را بدون ستونى كه آنرا ببينيد برافراشته است ) .
[ 112 ]
و بالاترين آسمانها را سقفى محفوظ در مرتفعترين فضا قرار داد ، بىستونى كه آن را برپا دارد و بدون ميخ و طنابى كه آنها را بهم بپيوندد ) .
ماده بنيادين خلقت پس از تحرك و تموج بسيار تند كف برمىآورد و در فضايى باز سر مىكشد . آسمانهاى هفتگانه از آن كف بوجود مىآيد .