1 رابطه احاطه
در چند آيه از قرآن مجيد احاطه خداوندى بر همه موجودات تذكر داده شده است . از آنجمله :
اَلا اِنَّهُمْ فىِ مِرْيَةٍ مِنْ لِقاءِ رَبِّهِمْ اَلا اِنَّهُ بِكُلِّ شَىْءٍ مُحيِطٌ 1 .
( آگاه باشيد ، آنان درباره ديدار پروردگارشان در شك و ترديدند . بدانيد خداوند بهمه چيز دانا است ) .
وَ كانَ الْلَّهُ بِكُلِّ شَيْىءٍ مُحيطاً 2 .
( و خداوند بهمه چيز احاطه دارد ) .
در دو آيه فوق احاطه به همه اشياء بطور كلى تذكر داده شده است . دو موضوع در اين احاطه بايستى توضيح داده شود :
موضوع يكم هر چه كه شيىء بر آن صدق كند ، چه يك ميلياردم يك ذره باشد ، و چه مجموع جهان هستى . چه مادى باشد مانند اجسام و كيفيات و خواص آنها و چه غير مادى مانند لطيفترين انديشهها و تخيلات و تعقل و غير ذلك و چه از قبيل مجردات باشد . مانند ارواح و فرشتگان و كائنات مافوق طبيعى ، خداوند بر همه آنها محيط است .
موضوع دوم نوع احاطه است . آيا مقصود از آن ، احاطه علمى است يا
-----------
( 1 ) فصلت آيه 54 .
-----------
( 2 ) النساء آيه 126 .
[ 68 ]
احاطه وجودى ؟ آياتى كه دلالت بر احاطه علمى خداوند بر همه موجودات دارد ،
متعدد است . از آنجمله :
وَ اِنَّ الْلَّهَ قَدْ اَحاطَ بِكُلِّ شَيْىءٍ عِلْماً 1 .
( و علم خداوندى قطعا بهمه چيز احاطه كرده است ) .
لذا بعضى معتقدند كه مقصود از دو آيه مورد بحث ، احاطه وجودى است ،
مطابق مضمون جمله امير المؤمنين ( ع ) :
مع كلّ شيىء لا بمقارنة و غير كلّ شيىء لا بمزايلة .
( او با همه چيز است بدون پيوستگى با آنها و غير از همه چيز است بدون بركنارى و گسيختگى از آنها ) .
توضيح اين ارتباط براى كسانى كه با شرايط ذهنى معمولى مىخواهند آن را درك كنند بدون توسل به تشبيهات مناسب ، بسيار دشوار است ، لذا چنانكه در مبحث پيشين ملاحظه كرديم :
متفكران الهى مجبور شدهاند تشبيهات متنوعى بياورند . و مىدانيم دست انداختن به تشبيه در اين موضوع غير عادى مزايائى دارد و نواقصى ، زيرا هر تشبيهى كه در اين موضوع مىآوريم بدون اختلاط با كيفيتهاى محسوس يا معقول متكى به محسوس نخواهد بود . زيرا بقول مولوى :
اتصالى بىتكيف بىقياس
هست ربّ الناس را با جان ناس
باز بقول مولوى :
خاك بر فرق من و تمثيل من
اين احاطه را ميتوان به « من » و محصول فعاليتش نيز تشبيه كرد ، احاطه « من » عبارت است از داشتن تمام هستى و ماهيت و خصوصيات محصول خود .