نظريه چهارم
اين نظريه چنين است كه واقعيت هستى جز من را مىپذيرد و مىگويد : اين واقعيت نه ساخته ذهن است و نه ذهن ملاك و اثبات كننده آن است ،
بلكه معرفت آدمى محصولى از واقعيت و بوجود آمدن ارتباط ميان من و آن واقعيت مىباشد . مادامى كه واقعيت از ديدگاه « من » بركنار است ، با اينكه وجود دارد نمىتواند معرفتى را بوجود بياورد ، چنانكه مادامى كه انسان با ذهن و عقل و من وجود دارد ، ولى ارتباطى با واقعيت عينى پيدا نكرده است ، شناخت و معرفتى هم وجود ندارد ، هنگامى كه واقعيت در ديدگاه آدمى قرار گرفت ، مطابق شرايط ذهنى و هدفگيريهائى كه دارد و باندازه و كيفيتى كه وسايل دركش اجازه مىدهد ، شناخت را بدست مىآورد . اين نظريّه با حذف مناقشات فرعى مىتواند مورد قبول همه جهانبينان بوده باشد .
[ 155 ]