دانايان و نادانان در جامعهاى كه واقعيتها از مسير خود خارج شوند
اين ابيات ابو العلاء معرى را ميتوان بعنوان بازگو كننده قانون پايدار اجتماعى تلقى كرد كه ميگويد :
1 فلمّا رأيت الجهل فى النّاس فاشيا
تجاهلت حتّى ظنّ انّى جاهل
2 اذا وصف الطّائىّ بالبخل مادر
و عيّر قسّا بالحماقة باقل
[ 270 ]
3 و قال السّها للشّمس انت خفيّة
و قال الدّجى للصّبح لونك حائل
4 و طاولت الأرض السّماء سفاهة
و فاخرت الشّهب الحصى و الجنادل
5 اذا بان عضدى ما تأسّف منكبى
اذا فات زندى ما بكته الانامل
6 فياموت زر انّ الحياة ذميمة
و يا نفس جدّى انّ دهرك هازل
1 وقتى كه رواج نادانى را در ميان مردم ديدم ، بقدرى خود را به نادانى زدم كه گمان كردند من هم مانند آنان نادانم .
2 در آن زندگى اجتماعى كه مادر [ 1 ] حاتم طايى [ 2 ] را به بخل و لئامت توصيف كند و باقل [ 3 ] قس بن ساعده ايادى [ 4 ] را به حماقت متهم و معيوب بسازد .
3 ستاره سها [ 5 ] بآفتاب بگويد : تو تاريك و ناپيدايى و تاريكى شب به صبحگاه بگويد : رنگ تو تيره و دگرگون است .
4 زمين از روى سفاهت ، بلندى و اعتلاء بر آسمان بجويد و شنها و سنگها به ستارههاى شهاب مباهات كند و برترى بطلبد .
5 [ در اين اجتماع : ] اگر دستم [ 6 ] بريده و از تنم جدا شود ، دوشم تأسفى نميخورد و اگر بازويم نابود شود ، انگشتان دستم گريه بر آن نمىكنند .
6 [ حال كه چنين است ] پس اى مرگ به ديدارم بشتاب كه زندگى تباه است و اى جان من ، بكوش و از تنم بيرون رو كه روزگارت مسخرهاى است ) گريههاى تلخ و سوزان ابو العلاء كه در ابيات فوق در كلمات مجسّم شده است ،
( 1 ) مادر نام شخصى از عرب است كه در بخل و لئامت ضرب المثل است .
( 2 ) حاتم طايى بعكس مادر ضرب المثل در سخاوت و كرامت بوده است .
( 3 ) باقل شخصى است كه در ميان عرب به حماقت مشهور است .
( 4 ) قس بن ساعده از حكماى عرب بوده است .
( 5 ) سها ستارهاى از نبات نعش كوچك .
( 6 ) عضد قسمت بالاى دست ما بين شانه و آرنج .
[ 271 ]
ناشى از انحراف واقعيات از مسير منطقى خود در جامعه ميباشد .
از همين لحظه كه اين سطرها را مطالعه مىفرماييد ، دست از هر كارى كه داريد ، بكشيد و مدتى به ورق زدن كتب تاريخ بپردازيد و هر چه بيشتر علل نالهها و بدبينىها و گريههاى عميق دانايان تاريخ را جستجو نماييد .
بنظر ميرسد كه علّت اساسى آنها را دگرگون شدن و انحراف واقعيات از مسير خود در اجتماع خواهيد ديد ، نه در دسترس نبودن خود واقعيات و نه در اينكه چرا كشف فلان قانون علمى به تأخير افتاده است .
بعبارت روشنتر شما هيچ دانايى را در تاريخ نخواهيد يافت كه بنشيند و بر حال انسانها بگريد باين جهت كه الكترونها و امواج بىسيم را دير كشف كردند و مردم دوران گذشته از دسترس نبودن آنها صدمه ديدهاند .
ولى بدبينان و گريانهاى بيشمارى را خواهيد ديد كه از ديدن انحراف از واقعيتهاى معلوم و موجود ، زندگيشان در عذاب و ناگوارىهاى جانكاه سپرى گشته است .
در آنهنگام كه حقايق مسخ ميشود ، چنين نيست كه مردم تن به باطلهاى صريح بدهند و با علم به اينكه كارى باطل است ، آن را عمل كنند ، يا درباره آن بيانديشند ، بلكه چنانكه در بعضى از كلمات آينده امير المؤمنين ( ع ) خواهيم ديد : باطلها را لباس حق مىپوشانند و يا موضوعات باطل را با الگوهاى حق رواج ميدهند و از آنها پشتيبانى مىكنند .
در اينصورت است كه دانايان از اظهار حقايق ناتوان مىگردند و نادانان كه به سوى باطلها در لباس حق جذب شدهاند ، اشخاصى اجتماعى و محترم تلقى مىشوند 17 هم موضع سرّه و لجأ امره و عيبة علمه و موئل حكمه [ آل محمد ( ص ) چه كسانى هستند ؟ ] .
( آنان موضع راز پيامبرند و پشتيبانان امر او و ظرف علم و مراجع قوانين او ) .
[ 272 ]