میدانست و هم به وضع زمان و طبقه حاكمه زمان خود آگاهی كامل داشت .تطبيق كرد آن احكام را بر زمان خودش و وظيفه خودش را قيام و حركتدانست ، لهذا در آن خطبه معروف استناد كرد به حديث معروف رسول خدا :« من رأی سلطانا جائرا » . . . ايضا فرمود : « الا ترون ان الحق لا يعمل بهو أن الباطل لا يتناهی عنه ، ليرغب المؤمن ». . . نفرمود : ليرغب الامام.يعنی وظيفه هر مؤمنی اين بود نه وظيفه امام حسين از آن نظر كه امام بود .ولی معمولا گويندگان برای اينكه به خيال خودشان مقام امام حسين را بالاببرند می گويند دستور خصوصی برای شخص امام حسين برای مبارزه با شخصيزيد و ابن زياد بود و در اين زمينه از خواب و بيداری هزارها چيزمیگويند . در نتيجه قيام امام حسين را از حوزه عمل بشری قابل اقتدا واقتفا كه « و لكم فی رسول الله اسوش حسنة »( 1 ) خارج میكنند و به اصطلاحاز زمين به آسمان میبرند و حساب " كار پاكان را قياس از خود مگير "به ميان میآيد و امثال اينها . هر اندازه در اين زمينه خيالبافی بيشتربشود ، از جن و ملك و خواب و بيداری و دستورهای خصوصی زياد گفته شوداين نهضت را بی مصرفتر میكند . حالا ببينيم آيا اگر امام حسين با دستور خصوصی عمل كرده باشد مقامشبالاتر است يا اگر با دستور كلی و تطبيق كلی بر جزئی و اصابه در تطبيق آندر حالی كه دهات و كبار صحابه پاورقی : 1 - سوره احزاب ، آيه 21 [ ترجمه : و برای شما در وجود رسول خدا نمونهو الگوی خوبی است ] . |