اين بود شمهای از اخلاق يزيد ، و معاويه میخواست او را برگردن مسلمينسوار كند . وضع حكومت يزيد صورتی داشت كه قابل صلح و معاهده و معاقده نبود .امام مجتبی با معاويه قرارداد صلح بست . معاويه عقل و خلقی داشت كهمیتوانست تا حدودی حفظ ظاهر بكند و جز در مواردی كه برای ملك و سياستشخطر بود رعايت ظواهری را بنمايد . ولی وضع يزيد تجاهر به فسق و تجاهر بهرذالت و پستی و تجاهر به عياشی بود . اگر هم از ناحيه امام حسين و بهنام اسلام و قرآن قيامی نمی شد و [ طومار ] حكومت يزيد را در ظرف سه سالدر هم نمیپيچيد و چند سال طول میكشيد ، ممكن بود قيام ديگری عليه يزيدشود كه عنصر اسلامی هم نداشته باشد و آنوقت خطر مواجه عالم اسلام میشد .به قولی مردن يزيد در يك مسابقهای واقع شد كه با ميمونی - و شايد همانابو قيس بوده - گذاشته بود . قيام اهل مدينه تنها سببش شهادت امامحسين نبود ، سبب ديگرش وضع ناهموار يزيد بود : عبدالله بن حنظله باعدهای به نمايندگی اهل مدينه آمد به شام ، اوضاع را طوری ناراحت كنندهديد كه گفت : والله ما خرجنا علی يزيد حتی خفنا أن نرمی بالحجارش منالسماء . ان رجلا ينكح الامهات والبنات والاخوات ، و يشرب الخمر ، و يدعالصلاش ، والله لو لم يكن معی أحد من الناس لابليت الله ( 1 ) فيه بلاءحسنا ( 2 ) . پاورقی : 1 - ظ : لله . 2 - [ ترجمه : به خدا سوگند ما بر يزيد نشوريديم مگر به خاطر اينكهترسيديم بر ما سنگ از آسمان ببارد . او مردی است كه با مادران و دخترانو خواهران خود نكاح میكند ، > |