تحريف دوم اين بود كه اين حادثه جنبه خصوصی و فردی دارد ، يعنی آن رابه آسمان برديم و غير قابل پيروی قرار داديم و از مكتب بودن و درس بودنخارج كرديم ، آن را در اوضاع و احوال عصر و زمان خود از يك طرف ودستورهای اسلام در اين زمينهها از طرف ديگر قرار نداديم كه بتواند مكتبو مدرسه و الهام بخش باشد . پس دو كار به سرش آورديم . اول آن را از مكتب بودن از راه خصوصیكردن - خارج كرديم . دوم اينكه به علاوه آن را به صورت يك مكتبگنهكارسازی درآورديم و گفتيم هر گناهی بكنيم سينه سه ضربه آن را جبرانمیكند . تحريف ديگر در موضوع دستورها درباره فلسفه عزاداری است . در اينجاگاهی گفتيم برای تسلی خاطر حضرت زهرا است چون ايشان در بهشت هميشهبيتابی میكنند و هزار و چهار صد سال است آرام ندارند ، با گريههای ماايشان آرامش پيدا میكنند ، پس آن را يك خدمت خصوصی به حضرت زهراتلقی كرديم . دوم اينكه به چشم يك آدم نفله شده كه حداكثر مقامش اينست كه بیتقصير به دست يك ظالم كشته شد پس بايد برايش متأثر بود به امام نگاهكرديم . فكر نكرديم كه تنها كسی كه نفله نشد و برای هر قطره خون خودارزش بی نهايت قرار داد او بود . كسی كه موجی ايجاد كرد كه قرنهاكاخهای ستمگران را لرزاند و میلرزاند و نامش با آزادی و برابری و عدالتو توحيد و خداپرستی و ترك خود پرستی يكی شده چگونه هدر رفته است ؟ ! ماهدر رفته ايم كه عمری را جز در پستی و نكبت زندگی نكرده و نمی كنيم . |