بود . عبدالله بن زبير وسيله تبليغاتی خوبی يافت و قضيه مكه واقع شد .بعدها " يالثارات الحسين " ستاری بود كه در تمام مدت شصت ساله بعدیبنی اميه همواره حكومت اموری را میلرزانيد . لهذا بعضيها مثل مارتينآلمانی سياست حسينی را از اول متوجه همين هدفها میدانند . عقاد راجع به حركت دادن نساء و اطفال میگويد : " . . . انما يبدوالخطاء فی هذه الحركة حين تنظر اليها من زاوية واحدش ضيقة المجال قريبةالمرمی ، و هی زاوية العمل الفردی الذی يراض باساليب المعيشة اليومية ويدور علی النفع العاجل للقائمين به والدا عين اليه . . . " ( 1 )میگويد مسلم قادر بود خيلی كارها از قبيل كارهای ابن زياد بكند ،مالهائی بگيرد و ببخشد و بكشد ، ولی برخلاف اصولی بود كه پيروی میكرد .مسلم در حالی كه آماده كشته پاورقی : 1 - [ البته خطا و اشتباه در اين حركت از آنجا سرچشمه میگيرد كه ما ازيك زاويه واحد و تنگ و محدود به آن نگاه كنيم و آن همان زاويه عمل فردیاست كه با انواع گوناگون اسباب زندگی روزانه درگير است و برای كسانیكه بدان توجه دارند تنها بر سود زودرس دنيوی دور میزند ] . يك وقت امام حسين را به صورت يك شخص محدود در نظر میگيريم كه مثلديگران بايد خوب بخورد ، مثل آنها خوب بپوشد ، بهتر آقايی كند ، راحتو با آسايش باشد ، لوازم عيش و خوشی برايش فراهم باشد ، و آنوقتمیگوييم برای اين فرد و مصلحت اين فرد ( در مقابل فرد ديگری مثل ابنزياد ) چنين و چنان بود ، و يك وقت امام حسين را دارای شخصيتی وسيعتر وعظيمتر میبينيم كه ساير افراد غير خودش و ساير زمانهای غير زمان خودشرا هم شامل است ، وجودش وجود يك سلسله اصول است يعنی او شده عدل ، شده حق ، شده توحيد ، شده راستی و صراحت ، شده نماز و بندگی قل ان كانآباءكم و ابناءكم و ازواجكم ». . . |