اسلامی ظهور و حلول میكنند و بدبختيی آغاز میشود كه در جهان سابقه ندارد (صفحات 15 ، 27 ، 28 ، 35 ) . آنچه بدان همه دارند اين تنها دارد .سرنوشت دجله و فرات اينست كه در نهايت به دريا بريزند و آرامشيابند . سرنوشت بشريت و پايان تاريخ بشر نيز اشتراكيت و سوسياليسماست و تنها در آن وقت است كه بشر از يلای مالكيت و نظام طبقاتی نجاتمیيابد وزير بنا خراب میشود و زير بنای واقعی عدل و داد واقعی درستمیشود . تلاشهای انقلابيون تاريخ با زير بنای طبقاتی ، دلسوزانه ولی مذبوحانه وبی نتيجه بوده است . فقط با محو طبقات است كه جامعه به سعادت واقعیخويش نائل میگردد ( ص 9 ) الا بالاشتراكية تطمئن القلوب . امام حسين به سوی مرگ میشتابد تنها و بی اميد ( ص 23 ) . او مظهرشكست آدم است و تعصبی بی حاصل به خرج میدهد ( ص 47 ) . در اين جزوه به طور كلی كلمه آدم يا انسان ، سمبل انسان سوسياليستاست و توحيد جهان ، توجيه توحيد و وحدت جامعه است كما اينكه شركاعتقادی سايهای است از شرك و ثنويت حيات . با اين بيان بار ديگر جنبهماركسيستی جزوه روشن میشود كه وجدان هر كس را مولود و انعكاسی از وضعاجتماعی او میدانند و میتوانند مبين نظر دوركهايم باشد نه نظر كارلماركس . آنچه در اين جزوه به چشم نمی خورد شخصيت امام حسين |