كراهت اباعبدالله از شروع به قتال بعد از آنكه امام حسين ( ع ) و " حر " به نينوا رسيدند و نامهعبيدالله رسيد كه : " اما بعد فجعجع بالحسين حتی يبلغك كتابی و يقدمعليك رسولی ، فلا تنزله الا بالعراء فی غير حصن و علی غير ماء " ( 1 )زهير پيشنهاد كرد كه الان با اينها بجنگيم . اباعبدالله فرمود « " انیأكره ان ابدأهم بالقتال " » ( 2 ) . امام حسين يكی از مبادی و اصولشعدم شروع به جنگ بود . ( قصه علی ( ع ) و كشتن كريب بن الصباح و خواندنآيه : الشهر الحرام بالشهر الحرام و الحرمات قصاص « لو لم تبدأ وناما بدأناكم ) » .مأموريت يافتن عمر سعد ص 114 : و كان الديلم قد ثاروا علی يزيد بن معاوية و استولوا علیدستبی بارض همدان ، فجمع لهم عبيدالله بن زياد جيشا ( 3 ) . . .پاورقی : 1 - [ كار را بر حسين تنگ گير تا نامه ام به دستت برسد و فرستادهامنزد تو آيد ، و از او جدا مشو تا اينكه او را به سرزمين خشك بیپناهگاه وبی آبی فرود آوری ] . 2 - [ من خوش ندارم كه آغازگر جنگ با آنها باشم ] . 3 - [ ديلميان بر يزيد بن معاوية شوريدند و بر سرزمين دستبی در همداناستيلا يافتند . پس عبيدالله بن زياد لشكری را جمع آورد . . . ] . |