[ است ] . از اينرو يك تاريخ ممكن است مذكر محض باشد و تاريخ ديگر ممكن استمختلط باشد و به واسطه اختلاط پليد باشد ، و يك تاريخ ديگر ممكن استمذكر و مؤنث باشد اما به اين نحو كه مرد در مدار خودش و زن در مدارخودش . پس گاهی زن عامل مؤثر در تاريخ نيست ، گاهی عامل است امامختلط و در حقيقت بازيچه مرد ، و گاهی عامل است اما در مدار خودش .زن در تاريخ مذهبی طبق تلقی قرآن كريم عامل مؤثر بوده است . يعنیتاريخ مذهبی قرآنی مذكر مؤنث است - يعنی انسانی است - اما با حفظمدارهای خاص به هر يك ، به عبارت ديگر " مذنث " است ، زوج است .در ورقههای " زن در قرآن " ( 1 ) در اين باره بحث كردهايم .حادثه كربلا نيز يك تاريخ " انسانی " است يعنی تاريخ زوج است نهفرد ، " مذنث " است نه مذكر و نه مؤنث ، مذكر و مؤنث است نه مذكرمحض . به عقيده ما زن تا آنجا كه فقط نقش وسيله عشقبازی و چشم چرانی را[ دارد ] و نقش خود را در آرايش و در حقيقت رونق بخشيدن به محفل مرد -آنهم عموم مردان میبيند ، هرگز نقش مستقل و مؤثری در تاريخ ندارد .البته ما نقش اساسی تأثير غير مستقيم زن را در تاريخ منكر نيستيم كهگفتهاند زن مرد را میسازد اعم از فرزند و شوهر ، و مرد تاريخ را . بحثما در نقش مستقيم است . پاورقی : 1 - [ مطالب اين ورقهها در سلسله يادداشتها به چاپ خواهد رسيد ] . |