قرنها بعد كه انسان مطالعه میكند ، میبيند افرادی را كه گويا علی كوچكیهستند ( ذرية بعضها من بعض ) . اباعبدالله هم در عاشورا از « حجورطابت و طهرت » نام برد . قصه علی اكبر و خواندن اباعبدالله اين آيه را) و آنگاه قصه يحيی بن عمر علوی را به عنوان نمونه ذكر میكند ( 1 ) . خلق هاشمی و خلق اموی عقاد میگويد : " و لم يكن لبنیامية . . . و مناعم الحياش " ( 2 ) بعدمیگويد : حسين ( ع ) و يزيد نمونه كاملی از دو فاميل بودند با اين اختلافكه حسين ( ع ) واجد جميع فضائل هاشمی بود ولی يزيد صفات خوب امويها رانداشت .اخلاق معاويه فضيلت نبود ضمنا اين نكته بايد معلوم باشد كه آن حلم و آن صبر در شرعپاورقی : 1 - " ابوالشهداء " ص . 52 2 - ص 56 [ ترجمه : و بر عكس ، بنی اميه را نصيب قابل توجهی ازاخلاقيات نمونه و شمائل دينی نبود ، و در مقابل بنیهاشم در ميان آنخاندان مقام نبوتی پيدا نشده بود كه به مناقب آن ببالند چنانكه فرزندانآنها ( بنی هاشم ) به مناقب نبوت خاندان خويش افتخار میكردند ، ياحداقل دست آنها را بگيرد و آرام آرام آنها را به سوی صفاتی سوق دهد كهبا اين صفات موجود در آنها تفاوت داشته باشد و به مزايايی بكشاند تاجای آن مزايائی را كه در بنیهاشم بود پر كند . . . و حال آنكه پيش ازظهور نبوت و پس از آن خلق و خوی عملی آنها كه ناشی از بهره گيريهایتجاری و مطامع سياسی بود بر آنها حاكم بود . و از همين جهت در ميانبنیهاشم سرانی به آن اخلاقيات شريف مشهور شدند و در ميان بنی اميه سرانیبه اين خلق و خوی ننگين . از آنان ( بنی هاشم ) صفات بردباری و صبر وآزمودگی و تيزهوشی و خوش فكری انتشار يافت ، چنانكه از اينان صفاتحيله گری و آز و راحت طلبی و خوشگذرانی شهرت گرفت ] . |