فرضا بگوئيم خود را در خطر میديد ، اصحاب و خاندان خود را كه قطعا درخطر نمی ديد ، چرا حاضر شد آنها كشته شوند ؟ به علاوه چرا حتی پس ازبرخورد با حر بن يزيد ، عبيدالله بن حر جعفی و ضحاك بن عبدالله مشرقی (رجوع شود به تاريخ كه اين كار پس از برخورد با حر بوده است يا نه ) [آنها را ] و مخصوصا بنی اسد را در شب عاشورا به همراهی و نصرت میخواند؟ ج - آيا امام واقعا به مردم كوفه اعتماد و حسن ظن پيدا كرده بود و بهاصطلاح روی مردم كوفه حساب میكرد ، يا نه ؟ بعضی ها مثل " ابن خلدون "و " قاضی ابن العربی " و بعضی ديگر و از آن جمله آقای صالحی ، عاملاصلی را در نهضت امام ، وضع كوفه و دعوت كوفيان دانستهاند و قهرا فرضكردهاند كه امام اعتماد پيدا كرده بود به وضع خود در ميان كوفيان ، آنگاهاين جهت را بر امام عيب گرفتهاند كه حسن ظن امام به مردم كوفه به موقعنبوده است ، و يا مثل آقای صالحی گفتهاند كه اعتماد امام به مردم كوفه وحساب كردن روی آنها بجا بوده و لكن تغيير اوضاع ، غير قابل پيش بينیبوده و از مجاری عادی ممكن نبود كسی چنين پيش بينی كند ، نظير تغييراوضاع در " احد " كه قابل پيش بينی نبود و از خطای تيراندازان جبلالرماش پيدا شد . بديهی است كه اگر عامل اصلی نهضت امام ، دعوت كوفيان میبود ، اماممیبايست احتياط بيشتری میكرد و نصيحت ابن عباس را به كار میبست واعتماد نمی كرد . اما حقيقت اينست كه امام هيچگونه اعتمادی به كوفياننكرده است . مكرر افرادی گفتند كه قلوبهم معك و سيوفهم عليك . خود |