4 - برای بعضی روح ، خدمتگزار جسم است ، يعنی فكر و عقل و عاطفه درخدمت هدفهای جسمانی و بدنی و حيوانی است ، روح اسير است ، روح تا حدیرنج میبرد اگر چه روح كوچك حتی احساس رنج هم نمی كند ، روح بايد بزرگباشد كه احساس درد و رنج بكند ، اگر احساس درد و رنج بكند و كوچكنيست و در خدمت جسم قرار نمی گيرد . 5 - اين شعر :
لنقل الصخر من قلل الجبال |
احب الی من منن الرجال |
يقول الناس لی فی الكسب عار |
فان العار فی ذل السؤال |
( 1 ) نموداری از به رنج افتادن بدن به خاطر بزرگی روح است . 6 - اينكه امام فرمود : « الا و ان الدعی بن الدعی . . . هيهات مناالذلة » ، نموداری از به زحمت افتادن بدن است به خاطر عظمت روح .7 - روح و بدن در عين اتحاد و يگانگی ، از جنبه دوگانگی ، مانند دورفيقند كه از طرفی الزاما باهمند و نمی توانند از هم جدا باشند و از طرفديگر دو رفيقی هستند كه هم هدف نيستند :
ميل جان اندر ترقی و شرف |
ميل تن در كسب اسباب و علف |
اين است كه كوچك ماندن هر كدام به نفع ديگری و رشد كردن هر كدام بهضرر ديگری است .
پاورقی : 1 - [ به دوش كشيدن تخته سنگ از قله كوهها نزد من از منت بردن ازديگران محبوبتر است . مردم به من میگويند كسب ننگ است ، در صورتی كهننگ در ذلت خواهش است ] .