خلاف عصر يزيد و دوره يزيد . و به همين دليل در مبارزه علی ( ع ) و امامحسن با معاويه نفاق طرف آنقدر آشكار نبود كه در مبارزه امام حسين آشكاربود . ولی مردم در طول اين بيست سال تا اينقدر عقب رفته بودند و به نظرنمی رسد كه در دوره معاويه مردم در حادثهای مثل حادثه كربلا از بنی اميهدفاع میكردند . پس بنیاميه م ردم را به مقدار زيادی در اين مدت عقببردند . ب - در قضيه معاويه و طلب ثار و انتقام كه مردم به حركت آمدند بیشكروح عصبيت و جاهليت و ميل به خونخواهی و خونخواری كه در طبيعت عرببود و در جاهليت به صورتهای ديگری تظاهر میكرد ، در اين حادثه موجود بودولی تظاهرش رنگ اسلامی داشت . ج - معاويه در زمان خلافت خود كار مهمی كرد كه همان چيز موجب زوالحكومت از بنی اميه شد و آن ، موضوع ولی عهد قراردادن يزيد بود كه اولايزيد ناصالحترين افراد بود و ثانيا ولايت عهد درست بازی كردن و دستبدست كردن خلافت به صورت سلطنت بود و مخصوصا معاويه در زندگی خودشبرای يزيد بيعت گرفت . اساسا معاويه در ساير كارها نيز روش خلافت راتبديل كرده به روش سلطنت هر چند از زمان عثمان بنی اميه خلافت را ملكخود میناميدند . د - عمل اعوان بنی اميه در كربلا منتهای قوس نزول اخلاق در امت اسلاميهبود و از حادثه كربلا انتباه و شعور به آزادی و زير بار نرفتن شروع شد .قيام مدينه و قيامهای كوفه و مخصوصا قيام عبدالله بن عفيف ازدی نمونهایاز آغاز تجليات روحی |