از قرآن كريم استفاده میشود كه هيچ پيغمبری نيامده مگر آنكه قومی با اومخالف بودهاند يعنی مگر اينكه او به مخالفت قومی برخاسته . اينطورنبوده كه پيغمبران سخنی را از آسمان و غير مربوط به نظام زندگی مردمبگويند ، و يكعده هم فقط برای آنكه با هر حرفی مخالفت میشود و مرضمخالفت دارند ، با پيغمبران مخالفت میكردهاند . خير اينطور نيست ( هرچند ما عموما اينطور مطلب را بيان میكنيم و هر كس كه میخواهد بگويدفلانی بی جهت يعنی بدون علت و موجب - نه بدون حق و عدالت - با منمخالفت میكند ، میگويد مردم با پيغمبران هم مخالفت میكردهاند ) .پيغمبران به مخالفت و مبارزه با مردم برمیخاستند . در قرآن كريم علتمخالفت مردم را و منطقی كه بعد به باعث همان علت مخالفت درستمیكردند و اينكه سوق دهندگان مخالفت با پيغمبران و علمداران نهضت عليهپيغمبران عده خاصی بودند و آنها بودند كه منطقی برای مشوش ساختن ذهنعموم كه به آن درد گرفتار نبودند درست میكردند ، همه اينها را ذكر میكند. قرآن میگويد درد اصلی مخالفت ، ترف مترفين است و به عبارت ديگرنظام ظالمانه موجود زندگی است . در سوره سبا آيه 34 میفرمايد :²وما ارسلنا فی قرية من نذير الا قال مترفوها انا بما ارسلتم به كافرون .و در سوره زخرف آيه 23 میفرمايد : « و كذلك ما ارسلنا من قبلك فی قريةمن نذير الا قال مترفوها انا وجدنا آباءنا علی امة و انا علی آثارهممقتدون . قال : ا ولو » پاورقی : > نيست كه پروردگار تو به خاطر شرك ، اهل قريه ای را كه كار شايستهمیكنند هلاك سازد ] . |