بر میگرداند ولی خود همچنان به طرف كوفه میرود . چرا ؟ 28 - آقای صالحی برخورد با " حر " را از آن جهت مرحله تازهایمیخواند كه " حر " مأموريت دارد امام را دست بسته تسليم ابن زياد كند، و با اين طرز ورود به كوفه احتمال هيچگونه مساعدتی از ناحيه مردم وجودندارد . 29 - آقای صالحی از " الاخبار الطوال " ص 227 نقل میكند كه پس ازآنكه نامه معروف ابن زياد - كه راه را منحصر كرده بود به تسليم ياشهادت - به عمر سعد ، به امام ابلاغ شد ، فرمود : « فهل هو الا الموت ؟فمرحبا به » ( 1 ) . 30 - آقای صالحی مینويسد ( تقريبا ) در آخر روز پنجم محرم فرمان ابنزياد رسيد كه حسين بايد بيعت كند تا بعد درباره او تصميم بگيريم ، وتقريبا در آخر روز ششم جواب امام كه هرگز تسليم نمیشوم به او ابلاغ شدهاست ، و در آخر روز هفتم دستور رسيده است كه آب را بر حسين و اصحابشببند . 31 - آيا نمی توان گفت كه پيشنهاد امام به اينكه از كوفه مراجعت كند، پس از آنكه خود به پای خود آمده است ، برای اين بوده كه انقلاب راشديدتر كند و دامن بزند ؟ همانطور كه شمر آنگاه كه ابن زياد میخواستپيشنهاد عمر سعد را بپذيرد گفت اگر حسين از چنگال تو خلاص شود او قويترو تو ضعيفتر خواهی بود . 32 - يكی ديگر از مطالب و سؤالات اينست كه امام چرا به مردم بصرهنامه نوشت و آنها را دعوت كرد ؟ آيا اين دعوت جز پاورقی : 1 - [ مگر جز مرگ چيز ديگری است ؟ درود بر مرگ ] . |