حقيقت پرستی بشر است و بر ضد خودپرستی بشر است و چون مصداق « انی اعلمما لا تعلمون » است طبعا تقدس و تعالی و عظمت پيدا میكند . چنينمبارزهای مصداق هجرت الی الله و الی الرسول است كه در حديث آمده است. به عبارت ديگر يك بعد قداست مربوط است به اينكه درد صاحب نهضت چهنوع دردی است و آرزويش چه نوع آرزويی است . قيام امام حسين اين عنصر را در حد اعلی واجد بود . منافعش كاملا تأمينمیشد ولی او حاضر شد برای نجات جهان اسلام و برای نجات مسلمين از چنگالظلم ، جان و مال و تمام هستی خود را به خطر بيندازد . از اين جهت آنحضرت صد در صد يك شهيد و يك پاكباخته است بلكه سيد الشهداء و سالارپاكباختگان است . عامل دومی كه به يك نهضت قداست و تعالی و جنبه جاودانی میدهد شرايطخاص محيط است ( 1 ) . چراغ در روز روشن هيچ ارزشی ندارد و در شبمهتاب و هوای صاف و آسمان پرستاره ارزش كمی دارد ولی در تاريكی مطلقكه چشم چشم را نمی بيند ارزش زيادی دارد ، مانند آبی است كه در بيابانبر تشنهای ببارد ، يا بارانی است كه در شدت بی آبی و خشكی و عطش محصولاز ابر فرو ريزد . و به عبارت ديگر عامل دوم نوع قدرتی است كه با آندرگير شدهاند ، در مقابل فرعونها ، نمرودها ، انا ربكم الاعلی ها ، پاورقی : 1 - قبلا گفتيم اينگونه قيامها برقی است در ميان ظلمتها ، شعله مقدسیاست در ميان اختناقها و استبدادها و ظلمها ، ستارهای است كه در تاريكیشب برای گمراهان طلوع میكند ، بلكه مظهر عشق است نه عقل حسابگر عادیآشی و معاشی . |