امام هم در جواب آنها ضمن ابلاغی كه به نام مسلم صادر میكند مینويسد :« انی بعثت اليكم اخی و ابن عمی و ثقتی فی اهل بيتی . . . و لعمری ماالامام الا العامل بالكتاب ، القائم بالقسط ، الدائن بدين الله » ( 1 ) .در اين نامه تز امام راجع به حاكم و حكومت مشخص میشود ، و نشان میدهدعنايت امام را به مسأله رهبری در درجه اول ، و اينكه بزرگترين منكر خوديزيد است و پستی كه اشغال كرده است . وضع امام از اين جهت عينا وضع پدرش علی ( ع ) است بعد از كشته شدنعثمان كه آن حضرت اجتماع مردم را بر بيعت ، اتمام حجت برخود میداند بااينكه قلبا مايل نيست از باب اينكه آينده را مبهم میداند و فرمود :« فانا مستقبلون امرا له وجوه و الوان » (2) . . . و فرمود : « لولا حضورالحاضر و قيام الحجة بوجود الناصر لالقيت حبلها علی غاربها و لسقيتآخرها بكاس اولها » ( 3 ) . اتمام حجت به معنی اين نيست كه حجت خدای عالم السر و الخفيات برمردم تمام شود « ليهلك من هلك عن بينة و يحيی » پاورقی : 1 - ارشاد مفيد ، ص 214 با كمی اختلاف . [ من برادر و عموزاده و شخصمورد اطمينان خود از ميان خاندانم را به سوی شما گسيل داشتم . . . و بهجان خودم سوگند كه مقام رهبری را نسزد مگر آنكس كه عامل به كتاب خدا وقائم به دادگری و حاكم و عامل به دين خدا باشد ] . 2 - نهج البلاغه ، خطبه 90 ، [ زيرا ما با امری روبرو هستيم كه چندينرنگ و چهره دارد ] . 3 - نهج البلاغه ، خطبه . 3 [ و اگر حضور مردم نبود و حجت خدا با وجودياور بر من تمام نمی شد ، ريسمان حكومت را بر كوهان شترش رها میساختم ،و پايان خلافت را با جام آغازش سيراب میكردم ( كنايه از آنكه دست ازاقدام و قبول میداشتم چنانكه در آغاز بداشتم " . |