ميان امام و پدرش و برادرش نبود ، همچنانكه فرقی ميان حكومت يزيد ومعاويه و خلفای سه گانه نبود . اين جهت به تنهائی وظيفهای ايجاب نمیكند . اگر مردم اصلحيت راتشخيص دادند و بيعت كردند و در حقيقت با بيعت ، صلاحيت خود را وآمادگی خود را برای قبول زمامداری اين امام اعلام كردند او هم قبول میكند. اما مادامی كه مردم آمادگی ندارند از طرفی ، و از طرف ديگر اوضاع واحوال بر طبق مصالح مسلمين میگردد ، به حكم اين دو عامل ، وظيفه اماممخالفت نيست بلكه همكاری و همگامی است همچنانكه امير عليه السلام چنينكرد ، در مشورتهای سياسی و قضائی شركت میكرد و به نماز جماعت حاضر میشد. خودش فرمود : « لقد علمتم انی احق الناس بها من غيری ، و والله لاسلمنما سلمت امور المسلمين و لم يكن فيها جور الا علی خاصة » ( 1 ) .در قضيه كربلا اين عامل به تنهائی دخالت نداشته است . اين عامل را بهضميمه عامل سوم كه دعوت اهل كوفه است بايد در نظر بگيريم چون عاملدعوت مردم ، برای به دست گرفتن حكومت بود نه چيز ديگر . پس اين عامل، عامل جداگانه نيست و بايد در ضمن آن عامل ذكر شود . ب - از امام بيعت میخواستند و در اين كار رخصتی نبود : يزيد نوشت :خذ الحسين بالبيعة اخذا شديدا ليس فيه رخصة . پاورقی : 1 - نهج البلاغه ، خطبه . 72 [ حقا شما میدانيد كه من از همه مردم بهخلافت شايستهترم . به خدا سوگند تا زمانی راه مسالمت میپويم كه امورمسلمين به سلامت باشد و جز به شخص من ستم نشود ] . |