او كنيه ابوقيس داده بود ( عرب به حيوانات لقب و كنيه میدهد . )
من ذاك ام عريط للعقرب |
وهكذا ثعاله للثعلب |
( 1 ) به جعل میگويد ابو جعرانه و احيانا به حيوان شخصی ممكن است علم شخصیبدهد . يزيد يك كنيه شخصی به اين ميمون داده به نام ابوقيس ) . به اينحيوان لباس ابريشم و حرير و ديبا و جامههای زربفت میپوشيد و او را درمجلس شراب خويش حاضر میكرد . ( بنازم غيرت ندمای يزيد را و حتمابسياری از امرا و حكام در آن مجلس حاضر میشدهاند ! ) از طرف ديگر مادهالاغ چابكی داشت و گاهی ابا قيس كه تعليم داده شده بود سوار آن ماده الاغمیشد و در مسابقه اسبها شركت میكرد . خودش خيلی علاقه داشت كه ابا قيسبرنده مسابقه بشود ( و شايد هم احيانا سوار كارها به خاطر يزيد عمدا مادهالاغ را جلو میانداختند ) . اين اشعار يزيد ( 2 ) در اين زمينه است :
تمسك أبا قيس بفضل عنانها |
فليس عليها ان سقطت ضمان |
ألا من رای القرد الذی سبقت به |
جياد أمير المؤمنين أتان |
( 3 )
پاورقی : 1 - [ ترجمه : يكی از آنها ام عريط است كه كنيه عقرب است ، و نيزثعاله كه نام روباه است ] . 2 - در تتمه المنتهی مثل اينكه اين رباعی را به شخص ديگری نسبت میدهد. رجوع شود به شرح حال يزيد در آن كتاب . 3 - [ ترجمه : ای ابا قيس ( نام ميمون يزيد ) زمان مركب خود را محكمبگير كه اگر از زين به زير افتادی مركبت ضامن نيست . هان چه كسی ميمونی را كه گورخری آنرا بر اسبهای امير المؤمنين ( يزيد )پيش انداخته ديده است ؟ ! ] .