البته استشهاد به شعر حكمت عيب ندارد ، همانطوری كه اباعبدالله هم درايام حركت به كربلا به اشعار يكی از انصار تمثل جست - سأمضی و ما فیالموت . . . - ولی اين بيان كلی معاويه كه میگويد : اجعلوا الشعر اكبرهمكم خيلی خطرناك است و به علاوه خيلی فرق است بين آن اشعار و ايناشعار . جرجی زيدان در جلد چهارم " تمدن اسلام " ص 131 میگويد : " در نظربنی اميه مردم سه دسته میشدند : اول فرمانروايان كه خود عربها بودند ،دوم موالی يعنی بندگان ( مسلمانان آزاد شده ) آنان ، سوم ذميها ، چنانكهمعاويه راجع به مردم مصر میگويد : اهل آن كشور سه دسته ناس ، شبيه ناس، نسناس و يا لا ناس ( جانور ) [ میباشند . ] طبقه اول عربها و دومموالی و سوم ذميان يعنی قبطيان هستند " . در جلد چهارم ، جرجی زيدان فصلی دارد در سياست دولت در عصر اموی . ویراجع به اينكه امويها به اهل ذمه سخت میگرفتند برای پول و اگر پول میداداو را خيلی گرامی میداشتند ارجاع میكند به " خطط " مقريزی . مواطن ظهور شجاعت حسينی ( شجاعت بدنی ) مواطن ظهور مروت حسينی مواطن ظهور صبر مواطن ظهور غيرت و حميت و اباء نفس |