زمان خلفا خصوصا خليفه دوم توانست در بسياری از موارد از خطاهای سياسی وقضائی سازمان حكومت جلوگيری كند . ولی اگر شخصيتهای برجسته و محبوب بانداشتن نيروی كامل فقط با تكای و جبهه ملی و محبوبيت در افكار عمومیدست بانقلاب ابتدائی بزنند بغير از اينكه حكومت موجود را برانگيزند كهبرای تثبيت موقعيت خود افكار زنده را بكوبد و برای نابود كردن مخالفانخود دست بهرگونه جنايتی بزنند نتيجه ديگری نخواهد داشت . و روی همين حساب روشن و قطعی است كه اميرالمؤمنين ( ع ) در خطبه "شقشقيه " فرموده است : " « و طفقت ارتأی بين ان اصول بيد جذاء او اصبر علی طخية عمياء » "" يعنی ( پس از آنكه ديگران زمام حكومت را بدست گرفتند ) با خودانديشيدم كه آيا با نداشتن قدرت كافی با دستگاه حكومت بمبارزه مسلحانهبرخيزم يا اينكه آرام بنشينم : اگر چنين حسابی روشن و قطعی است پس معنی " و طفقت ارتأی " چهمیشود ؟ معلوم میشود در برخی شرائط بايد " اصول بيد جذاء " باشد .بلكه شروع كردم به تفكر وزير و بالا كردن مطلب . صفحه 176 : آيا ممكن است امام حسين ( ع ) برخلاف روش پدرش بدون اينكه دستگاهحكومت مزاحم آنحضرت گردد با نداشتن نيروی نظامی كافی دست بانقلابابتدائی بزند ؟ ! |