نيست كه امام نمی خواسته و مايل نبوده حكومت اسلامی تشكيل دهد و يا در اين راه فعاليت نمی كرده است . سخن در اين است كه اولا اميد و احتمال ، به قدری نبوده كه برای كسی كه [ از نظر مؤلف ] حفظ جانش را از هر چيز ديگر برای خودش و يا برای اسلام لازمتر میداند كافی باشد كه جانش را در خطر قرار دهد . ثانيا فرضا اين امكان و احتمال صد در صد منتفی بود آيا امام قيام و اقدام نمی كرد ؟ ! صفحه 59 : سراسر اين نامه امام ( 1 ) ، نشاط و خرسندی است ، خرسندی از اينكه رؤسای كوفه اتفاق كردهاند كه حكومت مستقلی به زعامت آنحضرت تشكيل بدهند و خلافت اسلامی را به اهل بيت پيغمبر ( ص ) برگردانند . اين هم امر بديهی است . كسی مدعی نيست كه چنين احتمالی در كار نبوده و يا امام از تحقق اين آرزو خرسند نمیشده است . صفحه 60 : بديهی است نوشتن اينطور نامه وقتی عاقلانه است كه امكان پيروزی در بين باشد . مسلما امكان ولو به صورت احتمال ضعيف در كار بوده است . صفحات 61 و 62 : از اين سخنان امام معلوم میشود آنحضرت بدينمنظور بسوی كوفه پاورقی : |