الحقيقة ضربا من المجاز و فنا من الخيال . و تشاء مصادفات التاريخ انلاتری هذه البقاع التی آمنت باورمزد و اهرمان حربا هی اولی ان تسمی حربالنور و الظلام من حرب الحسين و مقاتليه ( 1 ) ( فلسفه اينكه امام حسيندر نزديك ايران مدفون شد ) . و هی عندنا اولی بهذا الاسم من حرب الاسلام والمجوسية فی تلك البقاع و ماوراء ها من الارض الفارسية ، لان المجوسی كانيدافع شيئا ينكره ، خفی دفاعه شیء من الايمان بالواجب كما تخليه و رآه (2 ) . ( شاميون تا حدی نسبت به آل علی از روی عقيده مخالفت میكردند .قصه عصام بن المصطلق شاهد اين مدعا است ) و لكن الجيش الذی ارسلهعبيدالله بن زياد لحرب الحسين كان جيشا يجارب قلبه لا جل بطنه ، اويجارب ربه لاجل واليه ( 3 ) ( و حتی مشركين بدر و احد هم غير رؤسايشانروی عقيده میجنگيدند ) . پاورقی : 1 - [ ولی در حقيقت ، اين ، نوعی مجاز و پندار بود ، و حوادث تاريخیخواهان آن نبود كه اين سرزمينهايی كه به اهور مزدا و اهريمن ايمان داردشاهد جنگی باشد كه بهتر است آن را جنگ نور و ظلمت ناميد ، جنگ حسين وقاتلانش ] . 2 - [ و اين جنگ نزد ما به اين نام شايستهتر است از جنگ اسلام ومجوس كه در اين سرزمينها و اطراف آن از زمينهای فارسيان صورت گرفتهاست . زيرا يك مجوسی با چيزی مبارزه میكند كه در اعتقاد خود آنرانپذيرفته ، لذا در دفاع وی چيزی از ايمان نسبت به آنچه پنداشته و معتقداست وجود دارد ] . 3 - [ به خلاف سپاهی كه عبيدالله برای جنگ با حسين گسيل داشته بود ،كه آنان سپاهی بودند كه با قلب خويش به خاطر شكم خود ، و با پروردگارخويش به خاطر زمامدارشان میجنگيدند ] . |