میكند . از اين نظر امام حسين " نه " میگويد ، بايد دست خود را عقببكشد ، بايد جا خالی كند . از نظر اين تكليف اگر امام از كشور خارج میشدوظيفه خود را انجام داده بود ، اگر به ميان كوهها میرفت كه دسترسی به اونبود ( به قول ابن عباس شعاب الجبال ) باز وظيفه خود را انجام داده بود. اگر فرضا در خانهها مخفی شده بود باز هم وظيفه خود را انجام داده بود ،ولی اگر بيعت زوری و اكراهی انجام میداد معذور نبود . اكراه از نظر اسلامشامل اين مسائل نمیشود . « رفع ما استكر هوا عليه و لا ضرر و لا ضرار »شامل جايی كه ضرر بر اسلام وارد شود نيست ، مثل اينكه كسی را مجبور كنندكه عليه السلام كتاب بنويسد يا قرآن را تخطئه كند . در اينجا اين نكته گفته شود كه بعضی میگويند چرا امام حسين در زمانمعاويه اقدام نكرد و بعضی ديگر جواب میدهند چون در آن وقت موضوع صلحامام حسن در بين بود و امام نمی خواست بر خلاف عهد برادرش رفتار كند .اين سخن درست نيست زيرا معاويه خودش آن پيمان را نقض كرده بود . قرآنكريم عهد و پيمان را محترم میشمارد تا وقتی كه ديگری محترم بشمارد . قرآننمیگويد اگر طرف نقض كرد تو باز هم وفادار بمان بلكه میگويد :« فما استقاموا لكم فاستقيموا لهم ». البته عهد با كافر هم محترم است .پيغمبر اكرم با قريش در حديبيه قرارداد بست و چون نقض از ناحيه آنهاشروع شد پيغمبر اكرم هم آنرا ورق پارهای بيش نشمرد . بلكه سر عدم قيامسيد الشهداء اين بود كه انتظار فرصت بهتر و بيشتری را میكشيد . اسلامتاكتيك و انتظار فرصت |