فرمود : من بيعت خودم را از گردن شما برداشتم : « انتم فی حل من بيعتی ». مسلم نيز از مردم كوفه برای امام بيعت گرفت . معاويه به حضرت اميرمینويسد كه تو را مانند شتری كه مهارش را بكشند برای بيعت بردند :²و كنت تقاد كما يقادالجمل المخشوش ». امير المؤمنين در جواب او نوشت(نامه 28) : « و قلت : انی كنت اقاد كما يقاد الجمل المخشوش حتی أبايعوالعمر الله لقد اردت ان تذم فمدحت ، و ان تفضح فافتضحت ! و ما علیالمسلم من غضاضة فی ان يكون مظلوما ما لم يكن شاكا فی دينه و لا مرتابابيقينه ، و هذه حجتی الی غيرك قصدها و لكنی اطلقت لك منها بقدر ما سنحمن ذكرها » ( 1 ) . اينجا اين سؤال پيش میآيد كه بيعت چه لزومی دارد كهپيغمبر و امام از مردم بيعت میگرفتند ، و از نظر شرعی چه اثر الزام آوریدارد ؟ آيا اگر مردم بيعت نمیكردند اطاعت پيغمبر واجب نبود ؟ ! و چراامير المؤمنين به بيعت استناد میكند ؟ به نظر میرسد بيعت در بعضی موارد صرفا اعتراف و اظهار آمادگی است ،قول وجدانی است . بيعتی كه پيغمبر اكرم میگرفت از اين جهت بود ، خصوصابا توجه به اينكه در خوی عرب اين بود كه قول خود و بيعت خود را نقضنكند ، نظير قسم خوردن نظاميها يا وكلا است كه به هر حال هيچكس نبايد به پاورقی : 1 - نهج البلاغه ، نامه . 28 [ ترجمه : و گفتی كه مرا مانند شتر لجامشده میكشيدند تا بيعت كنم . به خدا سوگند تو خواستی مذمت كنی ستايشكردی و خواستی رسوا كنی ، رسوا شدی . البته بر مرد مسلمان عار و عيبنيست كه مظلوم واقع شود تا زمانی كه در دينش شك نكند و در يقين خودترديد راه ندهد . البته روی اين دليل من به ديگری است ولی به اندازه لازمبا تو به سخن پرداختم ] . |