هشتم ذیالحجة كه همه مردم عازم عرفات و انجام اعمال حجند او حركت میكند. اين عمل مردم مسلمان را به فكر وا میدارد كه چه موضوع مهمی پيش آمدهكه فرزند پيغمبر از انجام عمل حج منصرف و به طرف ديگر میرود . اين عملبه اصطلاح ژشت بسيار عالی بود . اما خطر مطلب اين بود كه خطر كشته شدندر ضمن اعمال حج داشت . به نقل " سرمايه سخن " عمرو بن سعيد بن العاصبا لشكری مأمور شده بود حسين ( ع ) را در همان مكه بكشد . خودش به فرزدقگفت : اگر بيرون نمی آمدم كشته میشدم . در منتخب طريحی نوشته است كهسی نفر مأموريت مخفيانه يافته بودند كه حسين ( ع ) را ضمن اعمال حجبكشند ( و بعد هم تحت عنوان مشاجره شخصی قضيه را لوث كنند و يا مثل سعدبن عباده بگويند جنها او را كشتند ) . پس به هر حال اگر دعوت اهل عراقهم نبود موسم حج و ازدحام حج خطر كشته شدن برای امام حسين داشت و اماممصمم بود كه ايام حج در مكه نماند . او كه نمیتوانست بالباس احرام مسلحشود . به علاوه توهين عظيمی بود برای بيت الله كه پس از پنجاه سال كه ازوفات پيغمبر گذشته است فرزند پيغمبر را در محيط " « و من دخله كانآمنا »" بكشند . عليهذا حركت امام حسين در آنوقت از مكه به جای ديگرضروری به نظر میرسيد . اگر از دعوت اهل عراق هم صرف نظر بكنيم جايیديگر كه از عراق برای امام حسين بهتر باشد وجود نداشت . ز - امام حسين از لحاظ عامل دوم يعنی انجام وظيفه اصلاح در امت اسلاميهكشته شدن خود را مفيد میديد ، احساس |