موجب اينست كه دل و ضمير خود را به كار گرفته و پروردگار خويش راخوشنود ساخته است . در اين جملهها چنانكه میبينيم سخن از زندگی ديگری است كه زندگی عقلخوانده شده است ، سخن از مجاهده و ميراندن نفس اماره است ، سخن ازرياضت بدن و روح است ، سخن از برقی است كه بر اثر مجاهده در دل سالكمیجهد و دنيای او را روشن میكند ، سخن از منازل و مراحلی است كه يك روحمشتاق و سالك به ترتيب طی میكند تا به منزل مقصود كه آخرين حد سير وصعود معنوی بشر است میرسد : " « يا ايها الانسان انك كادح الی ربك كدحا فملاقيه »" ( 1 ) .سخن از طمانينه و آرامشی است كه نصيب قلب ناآرام و پراضطراب و پرظرفيت بشر در نهايت امر میگردد : « الا بذكر الله تطمئن القلوب »( 2 ) . در خطبه 228 اهتمام اين طبقه به زندگی دل چنين توصيف شده است :" « يرون اهل الدنيا ليعظمون موت اجسادهم و هم اشد اعظاما لموتقلوب احيائهم » " ( 3 ) . اهل دنيا مردن بدن خويش را بزرگ میشمارند اما آنها برای مردن دلخودشان اهميت قائل هستند و آن را بزرگتر میشمارند . پاورقی : 1 - سوره انشقاق آيه . 84 2 - سوره رعد آيه . 13 3 - خطبه . 228 |