السلام قرار گرفته است . صاحبان اين فرضيه نيز اگر از الفاظ عبور كرده به معانی رسيده بودند ،چنين فرضی را ابراز نمیداشتند . سبك و روش استدلال در نهج البلاغه باسبك و روش فلاسفه متقدم و معاصر سيد رضی ، و حتی تا قرنها پس از سيدرضی و گرد آوری نهج البلاغه ، صددرصد متفاوت است . فعلا در الهيات فلسفه يونان و اسكندريه بحثی نمیكنيم كه در چه حد وپايه بوده است ، بحث خود را به الهياتی كه از طرف فارابی و ابن سينا وخواجه نصيرالدين طوسی بيان شده است اختصاص میدهيم ، البته شك نيست كهفلاسفه اسلامی تحت تاثير و نفوذ تعليمات اسلامی برخی مسائل را وارد فلسفهكردند . كه قبلا نبود و به علاوه در بيان و توجيه و استدلال بعضی مسائل ديگرابتكاراتی بوجود آوردند . در عين حال با آنچه از نهج البلاغه میتواناستفاده كرد تفاوتهائی دارد . حضرت استاد علامه طباطبائی روحی فداه در نشريه مكتب تشيع شماره 2 درمقدمه بحث روايات معارف اسلامی میفرمايند : " اين بيانات در فلسفه الهيه يك رشته مطالب و مسائل را حل میكنندكه علاوه بر اينكه در ميان مسلمين مطرح نشده بوده و در ميان اعراب مفهومنبوده اساسا در ميان كلمات فلاسفه قبل از اسلام كه كتبشان به |