مثل او و دوم او فرض كنيم يا خود اوست و يا چيزی هست كه ثانی و دوم اونيست ، در اينگونه موارد وحدت عددی نيست ، يعنی اين وحدت در مقابلاثنينيت و كثرت نيست و معنی اينكه يكی است اين نيست كه دو تا نيستبلكه اينست كه دوم برای او فرض نمیشود . اين مطلب را با يك تمثيل میتوان روشن كرد : میدانيم كه دانشمندانجهان درباره تناهی يا عدم تناهی ابعاد عالم اختلاف نظر دارند ، بعضی مدعیلاتناهی ابعاد جهانند و میگويند عالم اجسام را حد و نهايتی نيست ، بعضیديگر معتقدند كه ابعاد جهان محدود است و از هر طرف كه برويم بالاخره بهجائی خواهيم رسيد كه پس از آن جائی نيست مساله ديگری نيز محل بحث استو آن اينكه آيا جهان جسمانی منحصر است به جهانی كه ما در آن زندگیمیكنيم و يا يك و يا چند جهان ديگر نيز وجود دارد ؟ بديهی است كه فرض جهان جسمانی ديگر غير از جهان ما فرع بر اينست كهجهان جسمانی ما محدود و متناهی باشد . . تنها در اين صورت است كهمیتوان فرض كرد مثلا دو جهان جسمانی و هر كدام محدود به ابعادی معين وجودداشته باشد . اما اگر فرض كنيم جهان جسمانی ما نامحدود است فرض جهانیديگر غير ممكن است زيرا هر چه را جهانی ديگر فرض كنيم خود همين جهان ويا جزئی از اين جهان خواهد بود . فرض وجودی ديگر مانند وجود ذات احديت با توجه |