فرمان دادن است و از آنها اطاعت كردن ، كه اين عين راه يافتن فساد دردل و ضعف در دين . و نزديك شدن به سلب نعمت است . در بخشنامه ديگری كه به سران سپاه نوشته است چنين میفرمايد :« فان حقا علی الوالی ان لا يغيره علی رعيه فضل ناله و لا طول خص به وان يزيده ما قسم الله له من نعمه دنوا من عباده و عطفا علی اخوانه » (1).لازم است والی را كه هر گاه امتيازی كسب میكند و به افتخاری نائلمیشود آن فضيلتها و موهبتها او را عوض نكند ، رفتار او را با رعيتتغيير ندهد بلكه بايد نعمتها و موهبتهای خدا بر او ، او را بيشتر بهبندگان خدا نزديك و مهربانتر گرداند . در بخشنامههای علی ( ع ) حساسيت عجيبی نسبت به عدالت و مهربانی بهمردم و محترم شمردن شخصيت مردم و حقوق مردم مشاهده میشود كه راستی عجيبو نمونه است . در نهج البلاغه سفارشنامهای ( وصيتی ) نقل شده كه عنوان آن " لمنيستعمله علی الصدفات " است يعنی برای كسانی است كه ماموريت جمع آوریزكات را داشتهاند ، عنوان حكايت میكند كه اختصاصی نيست ، صورت عمومیداشته است ، خواه به صورت نوشتهای بوده است كه در اختيار آنها گذاشتهمیشده است و خواه پاورقی : 1 - نهج البلاغه بخش نامهها ، نامه . 51 |