قرآن اين مسائل را برای چه منظوری طرح كرده است ؟ آيا برای اين بودهاست كه مسائلی نفهميدنی و درك نشدنی كه به قول " ندوی " اصول ومباديش در اختيار بشر نيست بر بشر عرضه بدارد و از مردم بخواهد تعبدابدون اينكه آنها را درك كنند بپذيرند ، و يا واقعا میخواسته است كهمردم خدا را با اين شؤون و صفات بشناسند ؟ اگر خواسته است خداوند بااين صفات شناخته شود از چه راه است ؟ چگونه ممكن است مطالعه در طبيعتما را با اين معارف آشنا نمايد ، مطالعه در مخلوقات بر ما روشن میكندكه خداوند عليم است يعنی چيزی كه ساخته است از روی علم و دانائی بودهاست ولی آنچه قرآن از ما میخواهد تنها اين نيست كه او آنچه را آفريدهاست از روی علم و دانائی بوده است بلكه اينست كه : « انه بكل شیء عليم0 لا يغزب عن علمه مثقال ذره 0 قل لو كان البحر مدادا لكلمات ربی » .يعنی علم خداوند نامتناهی است ، قدرتش نامتناهی است ، چگونه و ازكجا میتوان از مشاهده عينی و حسی مخلوقات به نامتناهی بودن علم و قدرتپروردگار پی برد . در قرآن بسيار مسائل ديگر مطرح است : از قبيل كتب علوی : لوح محفوظ ،لوح محو و اثبات ، جبر و اختيار ، وحی و اشراق و غيره كه هيچكدام ازآنها از طريق مطالعه حسی مخلوقات قابل تحقيق نيست . قرآن اين مسائل را قطعا به عنوان يك سلسله درسها القا كرده است و ازطرفی تدبر در اين درسها را با |