آن هدف مباح میدانست و در منطق او و امثال او نه عواطف انسانی نقشیدارد و نه اصول ، آنروزی كه تشخيص داد از مرده عثمان بهتر میتواند بهرهبرداری كند تا از زنده او و خون زمين ريخته عثمان بيشتر به او نيرو میدهدتا خونی كه در رگهای عثمان حركت میكند ، برای قتل او زمينه چينی كرد ودر لحظاتی كه كاملا قادر بود كمكهای موثری به او بدهد و جلو قتل او رابگيرد ، او را در چنگال حوادث تنها گذاشت . ولی چشم تيزبين علی دست نامرئی معاويه را میديد و جريانات پشت پردهرا میدانست ، اينست كه رسما خود معاويه را مقصر و مسئول در قتل عثمانمعرفی میكند . در نهج البلاغه نامه مفصلی است كه امام در جواب نامه معاويه نوشتهاست . معاويه در نامه خود امام را متهم میكند به شركت در قتل عثمان وامام عليه السلام به او اينطور پاسخ میگويد : " « ثم ذكرت ما كان من امری و امر عثمان فلك ان تجاب عن هذه لرحمكمنه ، فاينا كان اعدی له و اهدی الی مقاتله ا من بذل له نصرته فاستقعده واستكفه ؟ ام من استنصره فتراخی عنه و بث المنون اليه حتی اتی قدره ؟ . .. و ما كنت لاعتذر من انی كنت انقم عليه احداثا فان كان الذنب اليهارشادی و هدايتی له فرب ملوم لا ذنب له و قد يستفيد الظنه المتنصح و مااردت الا الاصلاح ما استطعت و ما توفيقی الا بالله عليه توكلت » " (1) .يعنی اما آنچه درباره كار مربوط به من و عثمان ياد كردی ، اين حق برایتو محفوظ است كه پاسخ آنرا بشنوی ، زيرا خويشاوند پاورقی : 1 - نهج البلاغه ، نامه . 28 |