بهزيستی در حد اعلا را ، شايسته اين كه كمال مطلوب انسان قرار گيردنمیداند ، زيرا اولا در جهان بينی اسلامی جهان ابدی و جاويدان ، در دنبالاين جهان میآيد كه سعادت و شقاوتش محصول كارهای نيك و بد او در اينجهان است و ثانيا مقام انسان و ارزشهای عالی انسان برتر و بالاتر ازاينست كه خويشتن را " بسته " و اسير ، و " برده " ماديات اين جهاننمايد . اينست كه علی ( ع ) مكرر به اين مطلب اشاره میكند كه دنيا خوب جائیاست اما برای كسی كه بداند اين جا قرارگاه دائمی نيست ، گذرگاه ومنزلگاه او است : " « و لنعم دار ما لم يرض بها دارا » " ( 1 ) . خوب خانهای است دنيا ، اما برای كسی كه آن را خانه خود ( قرارگاه خود) نداند . " « الدنيا دار مجاز لا دار قرار ، فخذوا من ممركم لمقركم » " ( 2 ) .دنيا خانه بين راه است نه خانه اصلی و قرارگاه دائمی . از نظر مكتبهای انسانی جای هيچگونه شك و ترديد نيست كه هر چيزی كهانسان را به خود ببندد و در خود محو نمايد بر ضد شخصيت انسانی است زيرااو را راكد و منجمد میكند ، سير تكامل انسان لايتناهی است و هر گونهتوقفی و ركودی و " بستگيی " بر ضد آن است . ما هم در اين جهت بحثینداريم يعنی اين مطلب را به صورت كلی میپذيريم سخن در دو مطلب ديگراست : پاورقی : 1 - نهج البلاغه ، خطبه . 221 2 - نهج البلاغه ، خطبه . 201 |