است اينست كه اين دانشمند متخصص در فيزيك و رياضی است نه در مسائلروانی و انسانی و مذهبی و فلسفی . او پس از تقسيم مذهب به سه نوع ، نوعسوم را كه مذهب حقيقی است مذهب وجود يا مذهب هستی مینامد و احساسی كهانسان در مذهب حقيقی دارد اين چنين شرح میدهد : " در اين مذهب ، فرد ، كوچكی آمال و هدفهای بشر و عظمت و جلالی كه درماورای پديدهها در طبيعت و افكار تظاهر مینمايد حس میكند ، او وجود خودرا يك نوع زندان میپندارد چنانكه میخواهد از قفس تن پرواز كند و تمامهستی را يك باره به عنوان يك حقيقت واحد دريابد " ( 1 ) . " ويليام جيمز " درباره نيايش میگويد : انگيزه نيايش ، نتيجه ضروری اين امر است كه در عين اينكه درونی ترينقسمت از خودهای اختياری و عملی هر كس خودی از نوع اجتماعی است ، باوجود اين ، مصاحب كامل خويش را تنها در جهان انديشه میتواند پيدا كند .اغلب مردم خواه به صورت پيوسته ، خواه تصادفی در دل خود به آن رجوعمیكنند . حقيرترين فرد در روی زمين با اين توجه عالی ، خود را واقعی و باارزش میكند ( 2 ) . پاورقی : 1 - دنيائی كه من میبينم صفحه . 57 2 - به نقل " احياء فكر دينی " صفحه . 105 |