سخن احمد امين ياوهای بيش نيست ، اين تمايل را ائمه شيعه به وجودآوردند ، آنها بودند كه در احتجاجات خود ، در خطابههای خود ، در احاديثو روايات خود ، در دعاهای خود ، عالیترين و دقيقترين مسائل حكمت الهیرا طرح كردند ، نهج البلاغه يك نمونه از آن است ، حتی از نظر احاديثنبوی ، ما در روايات شيعه روايات بلندی میيابيم كه در روايات غير شيعیاز رسول اكرم روايت نشده است ، عقل شيعی اختصاص به فلسفه ندارد ، دركلام و فقه و اصول فقه نيز امتياز خاص دارد و ريشه همه يك چيز است .برخی ديگر اين تفاوت را مربوط به " ملت شيعه " دانستهاند و گفتهاندچون شيعيان ايرانی بودند و ايرانيان شيعه بودند و مردم ايران مردمی متفكرو نازك انديش بودند با فكر و عقل نيرومند خود معارف شيعی را بالاتربردند و به آن رنگ اسلامی دادند . برتراند راسل در جلد دوم كتاب " تاريخ فلسفه غرب " بر اين اساساظهار نظر میكند . راسل همچنانكه مقتضای طبيعت و يا عادت او است بیادبانه اين مطلب را ادا مینمايد . البته او در ادعای خود معذور استزيرا او فلسفه اسلامی را اساسا نمیشناسد ، و كوچكترين آگاهی از آن نداردتا چه رسد كه بخواهد مبدا و منشا آنرا تشخيص دهد . ما به طرفداران اين طرز فكر میگوئيم " اولا " نه همه شيعيان ايرانیبودند ، و نه همه ايرانيان شيعه |