ميان " كم برداشت كردن " از يك طرف و " زياد بازدهی دادن " ازطرف ديگر موجود است ، بازدهیهای انسانی انسان و تجليات شخصيت انسانیانسان چه در قسمت عاطفه و اخلاق ، و چه در قسمت تعاونها و همكاريهایاجتماعی ، و چه از نظر شرافت و حيثيت انسانی ، و چه از نظر عروج و صعودبه عالم بالا همه و همه رابطه معكوس دارند با برداشتها و برخورداريهایمادی . انسان اين ويژگی را دارد كه برداشت و برخورداری زياد از ماده و طبيعتو تنعم و اسراف در لذات ، او را در آنچه هنر و كمال انسانی ناميدهمیشود ضعيفتر و زبونتر و بیبارتر و عقيم تر میسازد ، و برعكس پرهيز ازبرداشت و برخورداری البته در حدود معينی گوهر او را صفا و جلا میبخشد ،فكر و اراده دو نيروی عالی انسانی را نيرومندتر میكند . اين حيوان است كه برداشت و برخورداری بيشتر او را در كمال حيوانی بهجلو میبرد ، در حيوان نيز آنچه به منزله " هنر " ناميده میشود اينطورنيست ، يعنی يك حيوان برای اينكه چاقتر بشود و گوشتش بهتر مورداستفاده قرار بگيرد ، و يا برای اينكه شير و پشم بيشتری بدهد بايد هر چهبيشتر تيمار شود ، اما يك اسب مسابقه چنين نيست ، اسب سر طويله محالاست كه از عهده مسابقه بيرون آيد ، اسبی میبايد كه روزها بلكه ماههاتمرين كم خوراكی ديده باشد و لاغر ميان |