سپس جمع آوری و در متن كتب ثبت شده باشد . مجالسی كه از مولانا يا از سعدی نقل شده كه در مجالس ارشاد برای پيروانخود به صورت وعظ القا میكردهاند در دست است ولی به هيچ وجه آب و رنگاشعار موعظهای آن مردان بزرگ را ندارد تا چه رسد به اينكه با مواعظ نهجالبلاغه قابل مقايسه باشد . همچنين است متونی كه به صورت رساله يا نامه نوشته شده است و اكنوندر دست است ، نظير : نصيحه الملوك ابوحامد محمد غزالی و تازيانه سلوكاحمد غزالی كه نامهای است مفصل خطاب به مريد و شاگردش عين القضاههمدانی . موعظه و حكمت وعظ ، همچنانكه در قرآن كريم آمده است يكی از طرق سه گانه دعوت (حكمت ، موعظه ، مجادله به نحو احسن ) است . تفاوت موعظه و حكمت در اينست كه حكمت تعليم است و موعظه تذكار ،حكمت برای آگاهی است و موعظه برای بيداری ، حكمت مبارزه با جهل است وموعظه مبارزه با غفلت ، سر و كار حكمت با عقل و فكر است و سر و كارموعظه با دل و عاطفه ، حكمت ياد میدهد و موعظه يادآوری میكند ، حكمت برموجودی ذهنی میافزايد و موعظه ذهن را برای بهره برداری از موجودی خودآماده میسازد ، حكمت چراغ است و موعظه |