اين فاجعه را برای عبدالله به بصره مینويسد ( 1 ) . میگويد : " فصاحت را ببين كه چگونه افسار خود را به دست اين مرد داده و مهارخود را باو سپرده است ، نظم عجيب الفاظ را تماشا كن ، يكی پس از ديگریمیآيند و در اختيار او قرار میگيرند مانند چشمهای كه خود به خود و بدونزحمت از زمين بجوشد ، سبحان الله جوانی از عرب در شهری مانند مكه بزرگمیشود ، با هيچ حكيمی برخورد نكرده است اما سخنانش در حكمت نظریبالادست سخنان افلاطون و ارسطو قرار گرفته است ، با اهل حكمت عملیمعاشرت نكرده است اما از سقراط بالاتر رفته است ، ميان شجاعان و دلاورانتربيت نشده است زيرا مردم مكه تاجر پيشه بودند و اهل جنگ نبودند ، اماشجاعترين بشری ، از كار در آمد كه بر روی زمين راه رفته است . از خليلبن احمد پرسيدند : علی ( ع ) شجاعتر است يا عنبسه و بسطام ؟ گفت "عنبسه و بسطام را با افراد بشر بايد مقايسه كرد ، علی مافوق افراد بشراست " . پاورقی : 1 - نامه با اين جمله آغاز میشود : " اما بعد فان مصر قد افتتحت ومحمد بن ابی بكر رحمه الله قد استشهد » " ( نامه 35 از بخش نامه ها نهجالبلاغه ) . |