در دنباله همان جملهها چنين آمده است : " « اللهم انی استعديك علی قريش و من اعانهم فانهم قطعوا رحمی وصغروا عظيم منزلتی و اجمعوا علی منازعتی امرا هو لی » " . خدايا از ظلم قريش ، و همدستان آنها به تو شكايت میكنم ، اينها با منقطع رحم كردند و مقام و منزلت بزرگ مرا تحقير نمودند ، اتفاق كردند كهدر مورد امری كه حق خاص من بود ، بر ضد من قيام كنند . ابن ابی الحديد در ذيل جملههای بالا میگويد : كلماتی مانند جملههای بالا از علی مبنی بر شكايت از ديگران و اينكه حقمسلم او به ظلم گرفته شده به حد تواتر نقل شده و مؤيد نظر اماميه است كهمیگويند علی بانص مسلم تعيين شده و هيچكس حق نداشت به هيچ عنوان برمسند خلافت قرار گيرد ، ولی نظر به اينكه حمل اين كلمات بر آنچه كه ازظاهر آنها استفاده میشود مستلزم تفسيق يا تكفير ديگران است ، لازم استظاهر آنها را تاويل كنيم ، اين كلمات مانند آيات متشابه قرآن است كهنمیتوان ظاهر آنها را گرفت . ابن ابی الحديد خود ، طرفدار افضليت و اصلحيت علی ( ع ) است ،جملههای نهج البلاغه تا آنجا كه مفهوم احقيت مولی را میرساند از نظر ابنابی الحديد نيازی به توجيه ندارد ولی جملههای بالا از آن جهت از نظر |