خويش را تحويل گرفت تا امروز همواره حق مسلم من از من سلب شده است. در خطبه 170 كه واقعا خطبه نيست و بهتر بود سيد رضی اعلی الله مقامهآنرا در كلمات قصار میآورد ، جريانی را نقل میفرمايد و آن اينكه :" شخصی در حضور جمعی به من گفت : پسر ابوطالب ! تو بر امر خلافتحريصی ، من گفتم : " « بل انتم و الله احرص و ابعد و انا اخص و اقرب ، و انما طلبتحقا لی و انتم تحولون بينی و بينه و تضربون وجهی دونه ، فلما قرعتهبالحجه فی الملاء الحاضرين هب لا يدری ما يجيبنی به » " . بلكه شما حريصتر و از پيغمبر دورتريد و من از نظر روحی و جسمی نزديكترم، من حق خود را طلب كردم و شما میخواهيد ميان من و حق خاص من حائل ومانع شويد و مرا از آن منصرف سازيد . آيا آنكه به حق خويش را میخواهدحريصتر است يا آنكه به حق ديگران چشم دوخته است ؟ همينكه او را بانيروی استدلال كوبيدم به خود آمد و نمیدانست در جواب من چه بگويد .معلوم نيست اعتراض كننده چه كسی بوده ؟ و اين اعتراض در چه وقتبوده است ؟ ابن ابی الحديد میگويد : اعتراض كننده سعد وقاص بوده آنهمدر روز شورا ، سپس میگويد ولی اماميه معتقدند كه اعتراض كننده ابوعبيدهجراح بوده در روز سقيفه . |