اين كتاب ورد زبانش بود و به آنها استشهاد مینمود ، غالبا جريان كلماتنهج البلاغه بر زبانش با جريان سرشك از چشمانش بر محاسن سپيدش همراهبود . برای ما درگيری او با نهج البلاغه ، كه از ما و هر چه در اطرافشبود میبريد و غافل میشد منظرهای تماشائی و لذتبخش و آموزنده بود ، سخندل را از صاحبدلی شنيدن ، تاثير و جاذبه و كشش ديگری دارد . او نمونهایعينی از سلف صالح بود ، سخن علی دربارهاش صادق مینمود : « و لولا الاجلالذی كتب لهم لم تستقر ارواحهم فی اجسادهم طرفه عين ، شوقا الی الثوابو خوفا من العقاب ، عظم الخالق فی انفسهم فصغر ما دونه فی اعينهم » (1).اديب محقق ، حكيم متاله ، فقيه بزرگوار ، طبيب عاليقدر ، عالم ربانیمرحوم آقای حاج ميرزا علی آقا شيرازی اصفهانی قدس الله سره راستی مرد حقو حقيقت بود ، از خود و خودی رسته و به حق پيوسته بود . با همه مقاماتعلمی و شخصيت اجتماعی ، احساس وظيفه نسبت به ارشاد و هدايت جامعه وعشق سوزان به حضرت اباعبدالله الحسين عليه السلام موجب شده بود كه منبربرود و موعظه كند ، مواعظ و اندرزهايش چون از جان برون میآمد لاجرم بر دلمینشست ، هر وقت به قم میآمد علماء طراز اول قم با اصرار از اومیخواستند كه منبر برود و موعظه نمايد . منبرش بيش از آنكه " قال "باشد " حال " بود . پاورقی : 1 - اگر نبود اجل معينی كه برای آنها مقدر شده روانهاشان در تنهاشاننمیماند ، از كمال اشتياق به پاداشهای الهی و ترس از كيفرهای الهی .آفريننده در روحشان به عظمت تجلی كرده ، ديگر غير او در چشمهايشان كوچكمینمايد . |